سه برتری امام علی نسبت به پیامبر به فرموده خود پیامبر40رو ح الله40سید علی40سید محمود40سومین جانشین40
مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست تقدیم به روی ماه عالم مهدی موعود منجی تمام عالم هر که منجیست خدا یارو نگهدارش باد هم که عیسی و موسی محمد باشد طراح و نوسینده حجت اله عرفانیان مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست صد کتابو صدحدیث آئینه روی محمد علیست دره علم خدا غیر از علی نیست جانشینه مصطفا این مرتضی مولاء علیست به ابجد خانواده محترم پیامبر583 پادشاه اصلی عالم 583محمد علی فاطمه حسن حسین 583 عاشوراه 583 شبکه نور 583پادشاه اصلی عالم 583به قرارداد الله 583 اهل بیت فاطمه 583 امت اسلامی583اهل دین قرآن اسلام 583به ابجداهل دین 100+351 قرآن +132 اسلام=583 583شبکه نور 583 شبکه نور583 اهل بیت فاطمه 583 این عدد نورانی را از راست بخوان براستی شیعیان فرزندان اهل بیت محمد علی فاطمه حسن حسین 583 میشود 385 شیعه 385 74 فرقه گمراه دین اگر دین ندارید لا اقل آزاد مرد باشیدبه ابجد 245 دینه بحق الله 245 افق دین اسلامه حق245اسلامه حق245 فاطمه +علی =245 علی110+135فاطمه=245 یا اسلام محمد 245 با اسلام علی 245دین الهی فاطمه 245با اسلام علی 245 با اسلام بحق بدینه حق اللهی 245 با دین انسان 245 اهل منطقی 245بسیجیان علی 245 مقام جانباز 245دعا کنید مهدی بیاید 245 انقلابیان 245 بسم الله الرحمن الرحیم 786- 541 عمر ابوبکر =245 اسلامه حق 245حکم الهی دین الله245 فاطمه 135+110 علی=245 اسلامه حق 245 سلطان سریرولایت علی قل انماولی یکم الله علی245مدار245مراد245 ما شیعیان فقط اهل بیت پیامبر را دوست میداریم و از کفار قریش بیزاریم به ابجد با قاصبان اهل بیت 786-245 اسلامه حق 245 علی فاطمه =541 عمر ابوبکر 231 باقاصبه دین الله231 ابوبکر231 راه دزدی231 فلسفه دین الله 385شیعه 385 حرفهای حسابی 385راز اهل عالم 385فرق نمیکند که سنی بر حق باشد یا شیعه وحدت اسلام برایم مهم است و پذیرش بحق به ابجد وحدت کل اسلام 600 منهای 541 ابوبکر و عمر = 59 مهدی 59 بزودی خواهد آمد و همه ادیان را به وحدت فرا میخواند ما باید کمکش کنیم صحابه حضرت مهدی بودن زحمت داردو 202دین الهی محمد 202 یعنی علی 110+92 محمد=202 بلغ اولا بکمالهی کشف دوجا به جمالهی حسنت جمیعو خصالحی صلو علیه و آلهی حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا"علیا"یا علی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است بوود نام مولاء الهی بحق که وصی مصطفی مرتضایی بت شکنی دوش نبی حیدر است وارث پیغمبر است اسلام نجاتبخش 1488 - 1202 عمر ابوبکرو عثمان = 286 یعنی 286 عید محمد علی 286 به ابجد 12منتخب12 اسلام 12 حق 12اخلاق12 نجاتبخش 12 اسلام 12 نجاتبخش 12 قلب 12هوا 12 ساعت 12 ماها 12 قلب 12جانها 12حم 12 گل گل12 دلی که نیست حب علی سنگ است چرا که نور وی و نور حق هماهنگ است مگر نام محمد هم علی نیست آئینه روی محمد علیست وصی بحق محمد سلام سَلاَمٌ عَلَيْكُم بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ سلام بر جمال حیدر کرار اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیسو حیل دیو مسلمان نشود فتنه های دین 615-541 = 74 فرقه نه 74 ابجد سه خلیفه ابوبکر27+22 عمر+25 عثمان =74باعث 74 فرقه شدن دین شدند74والشجرتها الملعونه 74 ابجد ابوبکر 27+22 عمر +25 عثمان = 74 ان من المجرمین منتقمون 74 به هزار نام خدا قسم 1000به ابجد محمد مصطفا 92 قسم = 1092 منهای ابجد سه خلیفه کن 1202- منهای 1092 = 110مولا و مقتدای عالم علیست افتخار دین 1346- 1202= 144 ضرب 12 امام در خودش 144 ابجد آیه وعتصمو بحبل الله جمیعا" و لا تفرقو 144 گمراه دین 310 عمر 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق 310بفریبی ها310مکرن310 کفری 310گمراه دین310عمر 310منکر310 نیرنگ310عمر310با قاصب کل دین 310 بناحق پلید اهله دینه310 بیداد گرانه ابله 310 احمقان اهل دینی 310 یا وهابیه منافقه 310احمقان اهل دینی 310 فاسدان پلید دین ها 310 بمار زنگی 310کفری 310 عمر 310 310کلب کلب هار310 ابله منافقا 310نمرودی310 ناحق عالمی 310 عمر 310بمار زنگی 310منکر 310جاهل منافق 310 ابله منافقا 310 اباجهل در دین 310 ابالهبا در دین 310 اباجهل در دین 310 بیداد گران ابله 310 قاصبان بدین 310نامردیه 310 کفری 310 عمر 310 گمراه دین 310یا بلاء دین اسلام 310نیرنگ310نمرودی310 سامری310 گمراه دین310 مکرن310حرامیان 310بی ایمان دین اسلام310 عمر 310 گمراه دین 310 منکر 310 کفری 310 نامردیه 310دلیل نفاق310 عمر 310 جاهل منافق310 ابله منافقا 310 با اهل منافق 310 310اباجهل در دین 310 کفری310 احمقهای فاسد 310 منکر 310 حرامزاده پلید 310وهابی کودن دین اسلامی310 قاصبان بدین 310 رمززناه 310 گمراه دین310 کوره دینیه 310جهل عرب 310 اباجهل در دین310یا بلاء دین اسلام 310منکر 310نامردیه 310با وهابیه نادان دین حق 310 دلیله نفاق310کفری310 نیرنگ310نمرودی 310 کلب کلب هار 310 عمر 310سگ هار پلید 310 دلیل نفاقه 310 جهل عرب 310سامری310 310دائش وهابی نادان 310 اباجهل در دین 310گمراه دین 310 جاهل منافق 310 ابله منافقا310 کفری 310حرامیان 310 نامردیه 310دزدانه فدک فاطمه 310بمار زنگی 310کفری منکر 310جاهل منافق 310 نامردیه 310عمر 310یا بلاء دین اسلام 310 سگ مردها310 نیرنگ 310نمرودی 310سامری310 گمراه دین310یا بلاء دین اسلام 310 نیرنگ 310 منکر 310 کفری 310 مکرن310 خباثتی1512-1202 سه خلیفه = 310 عمر 310نامردیه 310 منکر310 کفری310نیرنگ 310 عمر310ناهنجار 310پلیدی بقاصبانی 310بوگند مردابا 310سگ مرد ها 310 کبر پلید دین 310بقلدره دینه 310احمق بی دین ها 310 جهل عرب 310 اباجهل در دین 310 گراز ناهلی 310 دزده دین اسلامی 310 نار جهیما310بدعت شیطانه 851-541= 310عمر 310 با اهل منافق 310 حرامیان 310 بمزاحم های دین اسلام 310 رزل بدینی 310 با اهل منافق 310 اهل دین دین عدوالله 310عمرفاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310 مفسدین به جهان310 310فاسق دینه310دلیل نفاقه310 اهل نابکار310 مانع های سده دین 310مفسدین به جهان310با ارازل دینی310پلید نادان بجهانی310310مفسدین به جهان310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310 310منکر310نامردیه 310 گنه بزرگانه 310مکرن 310 کفری 310 نیرنگ310 عمر310 ابله منافقا 310جاهل منافق310عمر 310حرامیان 310گمراه دین310 فاسقین 310مکاره پلید310به کاذبه منافق310جاهل منافق310بفریبیها310 مکرن310 کفری310گمراه دین310عمر 310قاصبه دین الله310 فریب کاران اهل عالمی 715 -541 فتنه ها عمر ابوبکر = 310 عمر 310 گمراه دین 310خاک عالم بر سرت کنم عمر عرعر خر هم بوود لعن عمر این نام 310چیست که عرعر میکند اهل سنت را همه خر میکندتف به روی هر کسی نادان بوود هم طرفدار ابوبکروعمر عثمان بوود عرعر خر هم بوود لعن عمر به ابجد خائنان 772-451 عمر و ابوبکر = 231 اهل بی مغز بدین 231ابوبکر 231با قاصبه دین الله 231 لانه جاسوسیه 231 قاصب ابله 231231محکومان بدین 231ادیانی جعلی باطل 231 دو رویه 231 یا ابوسفیانی 231 نفاق231 فاسق231 اهل بقاصب231یا اهل مفسد 231 اهل نامرد 231 محکومان بدین231جزو خائنان به رسول خدا بوده الله اکبر کلمات هم غوغا نموده اند به ابجد اشراردینها772-541= 231 ابوبکر231راه دزدی 231 نفاق 231 با جاهلا نادان ملحد 231 عصیان231فاسق231 قفان231. قفان در قول عمر: انی استعمل الرجل فاجر 231 یه فاجریا 231دزده دینه اسلامی 231 راه دزدی231 دزده دینه اسلامی231به دقل باز کودن 231فقان 231احمق ملحد231با ناحق دینه 231 یا ابوسفیانی 231لانه جاسوسیه231 ادیانی جعلی باطل 231 دورویه 231 با دزد گربها 231 بابی عقلیها 231عصیانی231ابوبکر231 با دینه ناحق 231راه دزدی231عصیان 231 دزده دینه اسلامی231 ابوبکر نابحق دینها 231 بااحمقی بدینه231 عمر ابوبکر 231نفاق دورویه 231 فقان 231 چاه عمیقه231 ابوبکر و عمر 541قاتلی 541 ابوبکر و عمر 541در غدیر خم دین کامل شد اکملتو لکم دینکم بعد از وفات پیامبر دشمنان دین خدا گمراه دین 310مکرن 310کفری310 ناحق عالمی310 عمر310نیرنگ 310گمراه دین 310 مکرن310کفری دزدان فدکه فاطمه310بمارزنگی310 کفری310 اهل نابکار 310بعالم بی عملی 310 پرمدعاه 310با نادان کل عالمی 310 ابله بکل عالم 310 فاسق دینه 310 پلید فاسدان دین 310 احمق ها نادان پلید 310 پلیدها احمق نادان 310منکر 310جاهل منافق منافق ابلها 310نامردیه310 کفری310عمر310نیرنگ 310 نمرودی310 حرامزاده پلید310 سامری310 گمراه دین310مکرن 310 بکج راه 231 ابوبکر231 دزده دینه اسلامی 231ابله بکل عالم 231دزدا فدک نگونه 231ابوبکر 231رکب وبا 231 احمق ملحد 231 اشراردینها772-541 عمر و ابوبکر= 231 با فاجعه جهانی 231 به لعین دین 231 ابوبکر231لعین بدین231 بکودن احمق 231 دین حرام الهی 231 نفاق 231 عصیان 231 فتنه گران 786- 245 اسلامه حق = 541 ابوبکر عمر 541+430 مقصر = 971 ظالم - 310 عمر =661 عثمان -231 ابوبکر =430 مقصر به ابجد (ریاست کفر )971 ظالم میباشد 971-661 عثمان = 310 عمر310 با قاصب دین الهی 310 عمر 310 منکر 310 حرامیان 310 کفری 310 عمر ابوبکر231+ 310عمر 310ناحق عالمی = 541فتنه عالم 676-135 فاطمه = 541 عمر وابوبکر فتنه عالم بودند شرم گینان 651-110 علی = 541 عمر ابوبکر رکب وبا 541 عدواهل بیت بوده اند به ابجد صغیر شیطان 22 مقصر 22 هذیان 22 عمر22شیطان 22 ابابکر22دشمن اسلام22 مجرمان 22 منافقان 22 بدبختی 22 بدیها 22 دروغ 22نیرنگ 22 کلک 22 کید 22 مکارا 22 روباه 22 ابوبکر رکب وبا من از خار سر دیوار دانستم بناحقی دو سال خلافت نکرده از دنیا رفت عمر به او سم ری سامری قوم محمد او را به درک اسفل سافلین فرستاد در طبقه سوزان جهنم که به آنجا اسفله سافین میگویند فقط شیطان نمرود شداد حامان فرعون عمر ابابکر شمر یزید معاویه و بت پرستان و قاصبان ولایت را عذاب میکنند قرار دارندهفت طبقه زیرداخل جهنم سوزان ترین جای جهنم را درک اسفله سافلین میگویند علمی فراتر از کهکشان ریاضی در قرآن به ابجد ظالم 971-430 مقصر = 541 ابجد ابوبکر عمر 541 مقصر 430+231 ابوبکر= 661 عثمان 661+310 عمر = 971 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر 541گمراه دین بناحق دینها 541 ابجد آل سعود 171+370 شیطان = 541 مردان گمراه 541جهل عرب ابله به کل عالم 541 اباجهل در دین عقیده باطل 541کفری دین حرام الهی 541دلیل نفاق به لعین دین 541 به دقل باز کودن با قاصب کل دین541 پلید ناکسان حرامیان 541ابله منافقا بناحق دین ها 541 بی دینها احمق جاهل منافق 541جهل عرب عقیده باطل541ملحد ها یا منافق آل سعود 541شیطان آل سعود541 آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی آفت کلی541 به نااهله منافقه آل سعود 541بانامرده اهل دین اسلامی 541دشمنا دین های اسلامی 541 منافق کوردلی541 ابله بشرا 541آفت کلی 541 با قاصب کل دین نفاق541 کافر پلید دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام با دشمن ابله نادان 541 به نامرده ابله دین 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541آفت کلی 541انحرافه دین اسلام یا حقه بازان پلید اسلامی به نامرده ابله دین 541 عقیده باطلی نامردی 541 با منافقان ابله ملحد نادان 541دشمنه اسلامی 541کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541انحرافه دین اسلام 541
قالب وبلاگ 1
داستانهای زندگی 1
ابزار وبلاگ 1
خرید لایسنس نود32 1
بزرگترین سامانه تبادل لینک 1
بهترین ریمل - ریمل حجم دهنده و بلند کننده 1
سر دنده ال ای دی led
ردیاب مخفی خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اسلامه حق 245 علی 110 + 135فاطمه = 245 و آدرس aaaali110.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 72
بازدید دیروز : 164
بازدید هفته : 622
بازدید ماه : 2046
بازدید کل : 91887
تعداد مطالب : 437
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



به ابجدظالم 971- 430 مقصر = 541 دشمنه اسلامی 541 کافر پلید دین اسلام 541توهین دین ها 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 مجرمین بدین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 آل سعود 171+370 شیطان = 541 عمر ابوبکر541 پیامبر فرمود بعد از من فتنه ها بپا خیزند به ابجد فتنه ها 541 اهله شر 541 دشمنه اسلامی 541 مرگ کافر 541 آفتین 541 عداوتین 541 عمر ابوبکر541 فتنه ها541 آل سعود 171 +370 شیطان = 541 قاتلی 541 دشمنه اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541 اولین قاصب دینه 541 مجرمین بدین اسلام 541 بنامردان قاصب 541 انحراف دین اسلام 541 فاجران دین اسلامی 541منافقان پلیده دین 541 با ناکس های اهله قرآن 541مقصرا دین الهی 541 نامردان اصلی دین 541بنامردان قاصب 541 مردان گمراه541 فاجران دین اسلامی 541 مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 مردان گمراه 541 احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مقصرا دین الهی 541 بنامردان قاصب 541 مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 نامردان اصلی دین 541 به اولین قاصبان احمق پلید 541 نامردان اصلی دین 541 به ابجد آفتین 541 کافر پلید دین اسلام 541آفتین 541فتنه ها 541 عمر ابوبکر 541 میباشند 541احمقان فاسد دین اسلام 541 کافر پلید دین اسلام 541 مجرمین بدین اسلام 541 کفار پلید دین اسلام 541 با ناکسهای اهل قرآن 541 مقصرا دین الهی 541 فاسد ترین نامرد اهل دین 541 مجرمین بدین اسلام 541مردان گمراه 541 بنامردان قاصب 541 کافر پلید دین اسلام 541 احمقان فاسد دین اسلام 541مجرمین بدین اسلام 541 دشمنه اسلامی 541 ظالم 971-430 مقصر = 541 عمر ابوبکر


کاملترین دین الله اسلام میباشد 110علی 110 ولی دین 110 دین الهی110 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند

. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 تحلیل گران او را به عنوان محتمل‌ترین جانشین برای رهبر کنونی تعیین می‌کنند، روس‌ها در این باره به نقل یک خاطره متوسل شده‌اند، خاطرهٔ مجلسی که (به روایت رسانه‌های روسیه) در آن آیت‌الله خامنه‌ای از شاهرودی به عنوان جانشین خود نام برده است.
امامت علی 40روح الله 40 سید علی 40 سید محمود 40 سومین جانشین 40دستور الله 40درگاه الله 40راه انبیاء40مسیر الله 40 مذهب شیعه 40چراغ اسلام 40یاور قرآن 40هدایت دین 40عشق علی 40دین مقدس 40حقیقت دین 40 امام غدیر خم 40عالمان دین40بخاطر حسین 40اسلام دین حق40 دین تشیع 40 مذهب شیعه 40 تسخیر قلوب 40 اصل ولایت40 نصر من الله 40 سید محمود40احکام الله 40هدایت دین 40عظمت ایران 40قرآن و کلام40 مرد تشیع 40قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38و39  کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجدیمین110 میشه110علی110 یمین 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 بحق 110حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند..یا علی انت و شیعتک هم الفائزون پیامبر فرمود ای علی تو و شیعیانت رستگاران اهل عالمید هیچ کسی شیعه نخواهد شد مگر فرزند دخترم فاطمه باشدپیامبر فرمود  امت بعد از من73فرقه باطل میشود همه اهل دوزخند الا شیعیان علی  فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.امام باقر(ع):دین، همان دوست داشتن است و دوست داشتن، همان دین. 【" الدین هو الحب و الحب هو الدین".◄محاسن، ج1،ص 263

نماینده الله 46 خیر خلق الله 46«اوّل ما خلق اللّه»46 یا امام کل جهان 46 رهبر جهان اسلام 46حقیقت دین 46 شرع دین اسلام46 دین مبین اسلام 46 رکن دین اسلام46 اصل دین اسلامه 46راز حروف 46 ریشه کلمه 46امام غدیری46 اسلام دین الله 46 ولایت امامته 46 اصل دین اسلامه 46حقانیت اسلامه46نماینده الله46امام غدیری 46الحمدو لله 46 بهترین مذهب 46آئینه الله 46قلب قبله دین 46 مستجاب الدوه 46 عترت رسول 46 تفکر قرآن46 امامه واقعی46اقتدوا علی46 رهبر جهان اسلام 46کلید اسرار46 محمد20+26 علی = 46 ماه 46+46= 92 محمد +18 ذالحجه" غدیر خم = 110 دین الهی 110 ولی دین 110 علی 110 جلوه الله 110 ولی دین 110 حامیان110 دین الهی 110 ولی دین 110 «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» (المائده - 55)
هم آئینه رسالتو هم آئینه امامتی  ولی دین 110 علی 110 ولی دین 110
به ابجدولی46ماه46 محمد20+26علی=46ولی 46+ 46=92 محمد92+18ذالحجه"غدیرخم=110 دین الهی 110 علی110جلوه الله110ولی دین110 ترجمه آیه فوق جز اين نيست كه ولى شما خداست و رسول او و آنان كه ايمان آورده ‏اند، همان ايمان آورندگانى كه اقامه نماز و اداى زكات می‏كنند در حالى كه در ركوع نمازند انگشتر به گدا می دهند برو ای کدای مسکین دره خانه علی زن
با دین الله فاطمه64همسر لایق علی64به ابجد دین64دین 64الله محمد علی64+64دین=128کلید دین128حسین 128کلید دین128چراغ الله 31 +97 کعبه = 128 حسین128کلید دین 128

به ابجد کعبه 97 مطیع الله محمد علی 97+13 رجب تولد مولاء در محراب کعبه = 110 علی این شکاف کعبه را منظور چیست جانشین خاتم پیغمبران مولاء علیست وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ نام آدم هم 25 بار در قرآن آمده آدم باش و حق را بپذر

پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 25 شیعه 25  اصل اسلام 25 کعبه 25 انسان کامل 25 انسان نمونه25ارباب جهان25 شیعه 25 اصل اسلام25کربلا25 کعبه 25شیعه25به ابجد{ 66الله66} 66نماینده الله محمد 66 الله 66+66علی ولی الله = 132 اسلام +64 دین = 196 دین اسلام196  ماشیعیان علی برای حقانیت مذهب خود آیه قرآن حدیث و ریاضی قرآن دلیل محکم علمی داریم  به ابجد کلمه الله 41+25 شیعه = 66 الله 66+66= 132 اسلام 132قلب 132 اسلام 132 امام کل 132 بدین الله 132+64 دین = 196 دین اسلام 196 امام کل دین 196 کلید اسلام 196 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد کبیر فرقه 385 شیعه385با آل قرآن385 بدین واقعی اسلام 385 اسلام واقعی الله 385 شیعه 385 پیامبر فرمود فقط یک فرقه اهل نجات است به ابجد فرقه 385 شیعه385 فقط دین اسلام 385 شیعه 385با آل قرآن 385 

به ابجد64دین64الله محمدعلی 64جانشین محمد علی64حقیقت دین الله64دست بیعت بارسول خدا وعلی کف دست راستت نوشته18 ذالحجه"غدیر خم18+64 دین=82 امام به ابجد امام82 انتخاب امام درغدیرخم امام82{82زاده محراب شهیدمحراب82 امام82+114 سوره قرآن=196دین اسلام196ضرب14 معصوم درخودش میشود196امام کل دین196دین اسلام196اسلامه مهدی196نماینده الله محمد66 الله 66+66علی ولی الله=132 اسلام +64 دین =196دین اسلام196محمد 92+18ذالحجه"غدیرخم =110علی110زاده محراب شهید محراب علیست

در یکی از گفتارها از پیامبر اکرم(ص) به شش امتیاز حضرت علی علیه السلام اشاره شده که سه مورد آن بین پیامبر(ص) و امام علی(ع) مشترک است و سه امتیاز مختص امام علی(ع).دلایل برتری علی (ع) بر دیگر انبیا(از کتاب شبهای پیشاور): امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام انسان کاملی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به وجود ایشان همواره مباهات می نمودند و در وصف او، سخنان فراوانی از ایشان وارد شده است.

در یکی از گفتارها از پیامبر اکرم(ص) به شش امتیاز حضرت علی علیه السلام اشاره شده که سه مورد آن بین پیامبر(ص) و امام علی(ع) مشترک است و سه امتیاز مختص امام علی(ع).

رسول اعظم(ص) می فرمایند:
خداوند سه امتیاز به من داده که علی(ع) در آن شریک است و سه امتیاز به علی(ع) داده که من در آنها شریک نیستم.
پرسیدند ای رسول خدا آن سه امتیاز که با تو شریک است کدامند؟

حضرت محمد فرمودند:
۱ - پرچم حمد که علی(ع) علمدار آن است. روز پیروزی به کعبه علی دوش نبی روز محشر هم لوای حمد بر دوش علیست علی کیست ارباب جهان شاه ولایت نظری کن
۲ - برای من حوض کوثر است که علی(ع) ساقی آن است. هم ثاقی کوثر علی هم جان پیغمبر علی ای ثاقی لب تشنگان ما تشنگان سیراب کن
۳ - اختیار بهشت و جهنم برای من است و علی(ع) تقسیم کننده آنهاست. صاحب اختیار عالمی جانم فدایت یا علی پیامبر فرمود لولاک لما خلقت الافلاک خداوند تمام عالم را بخاطر پنج تن آل عباء  آفرید آیه مباهله و حدیث کثاء

اما سه امتیازی که در آن با علی(ع) شریک نیستم:
۱ - پدر زنی چون من دارد که من مثل او ندارم
۲ - زنی چون فاطمه(س) دارد که من مثل او ندارم
۳ - دو پسر چون حسن وحسین(ع) دارد که من مثل آن دو ندارم همه عالمی فدایت همه عالم متعلق به خودت میباشد یا رسو الله (ص)

(مواعظ العددیه ص ۱۲۸)

مرحوم « سيد محمدبن علي اکبر» مشهور به « سلطان الواعظين شيرازي» فرزند اشرف الواعظين حاج علي اکبر در حدود سال 1275 ش. (1314 ق.) در تهران متولد شد و مقدمات را در تهران فرا گرفت.

مرحوم سلطان الواعظين شيرازي سرانجام در هجدهم مهر 1350 ش. برابر با بيستم شعبان 1319 ق. در 75 سالگي در تهران درگذشت و با تشييع با شکوهي در مقبره ابوحسين به خاک سپرده شد.

چرا علی (علیه السلام) را برتر و افضل از بقیه انبیا به جز (خاتم الانبیا) می دانید؟

پاسخ:در روز بیستم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری، آثار مرگ بر چهره امام علی (علیه السلام) ظاهر شده بود. امام به فرزند بزرگش امام حسن (علیه السلام) فرمود:به شیعیانی که جلوی درب منزل اجتماع کرده اند اجازه دهید تا بیایند و مرا ببینند. درب باز شد و شیعیان، دوره یگانه گوهر ولایت حضرت امام علی (ع) جمع شده و به گریه و زاری پرداختند. امام علی (علیه السلام) خطاب به آنان فرمود:قبل از آن که فرصت از دست رود و دیگر نتوانید مرا ببینید، هر سوالی دارید از من بپرسید، لیکن سؤالاتتان کوتاه و مختصر باشد.

یکی از سوال کنندگان، صعصعه بن صوحان بود که روایتی او حتی در صحاح اهل سنت هم، آورده شده و مورد اعتماد علمای فریقین میباشد. او ازامام پرسید شما فضیلت بیشتری دارید یاحضرت آدم؟ حضرت فرمود:خوب نیست که کسی ازخودش تعریف نماید(امام علی(علیه السلام) ص369،اللمعة البیضاءص220،شبهای پیشاور ص474 تزکیه المرء لنفسه قبیح)لکن از این جهت که خدا فرموده است: نعمت های خدادای به خود را نقل کنید:{وَأَمّا بِنِمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّث(ضحی(93):11)}باید بگویم: من از حضرت آدم افضل ام، صعصعه دلیل این برتری را جویا شد و خلاصه پاسخ امام علی(علیه السلام) چنین است: برای آدم همه جور وسایل راحتی و آسایش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود این ممنوعیت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالی که من از خوردن گندم منع نشده ام و چون دنیا را قابل توجه نمی بینم به میل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده ام. به ابجد110 نان جو110 نمک110 گندمهای 110 به نانو نمک مرتضی علی راست گفت مولای یتیمان نام گندم برای یتیمان و خود نان جو می خورد همیشه کیسه نان جو را می بست تا نکند سلمان و اباذر یا مقداد مالک اشتر روی نان جو رو غن بریزندو بیچارگان عالم نان خالی بخورند علی مظلوم بود و مظلوم شهید برحمت جوار حق رهسپار گردید  بجز از علی که آرد پسری ابوالعجایت که علم کند به عالم شهدای کربلاء را

منظور حضرت آن است که کرامت و فضیلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقوای آن ها است. هرکسی ازدنیا اعراض بیشتری داشته باشد، یقیناً نزد خدا مقرب تر است. کمال زهد و تقوی هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است که ایشان این کار را انجام داده اند.

سپس صعصعه پرسید شما افضل اید یا نوح شیخ الانبیاء؟حضرت پاسخ داد:من از نوح افضل ام و علت این برتری بر نوح را چنین فرمود: نوح(علیه السلام) قوم خود را به سوی خدا دعوت کرد، ولی آن ها او را اطاعت نکردند و به آن بزرگوار آزار و اذیت بسیاری رساندند. سپس نوح پیغمبر،آنان را نفرین کرد و گفت: پروردگارا! احدی از کافرین را بر روی زمین باقی نگذار.اکنون با وجود این که بعد از وفات خاتم الاانبیا، صدمات و آزار فراوانی از این امت را نفرین نکرده ام و کاملا صبر پیشه کردم.

ایشان صبر خود را در خطبه شقشقیه چنین توصیف می کند:در حالی صبر نمودم که در چشمم خار و در گلویم استخوانی بود(1) منظور امام این است که هرکس که بر بلاها و سختی ها بیشتر صبر داشته باشد مقرب تر است.

آنگاه صعصعه پرسید:شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل

می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید:{رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم

تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی}پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده خداوند فرمود:

آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد{(الغدیر،ج10،ص124)(شبهای پیشاور،ص474 فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قذًی وَ فِی الحَلقِ شَجًا)} اما من گفتم: اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد.(شرح الاسماء الحسنی،ج1،ص190،شبهای پیشاور،ص475او کشف الغطاء ما ازددت یقیناً) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد  که واجد مقام حق الیقین گردد.

در ادامه پرسش صعصعه، امام خود را از موسی(علیه السلام) نیز افضل و برتر خواند و دلیل ان را چنین فرمود: وقتی که خداوند او را مأموریت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجید، ایشان عرض

کرد: {رَبِّ إنِّیقَتَلتُ مِنهُ نَفساً فاَخافُ  اَن یَقتُلُونِ وَ أخِیهارُونُ هُوَ   أفصَحُ مِنِّی لِساناً فَاَرسِلهُ مَعِی رِداً

یُصَدِّقُنِی اِنِّی أخافُ أن یُکَذِّبُون}خداوندا من از آنها یک نفر را کشته ام و میترسم که آنان مرا به قتل برسانند.

برادرم هارون را که زبان فصیح تر و گویاتری از من دارد، با من همراه گردان تا یاور و شریک من در امر رسالت باشد، و مرا تصدیق نماید، زیرا میترسم آنها رسالتم را تکذیب نمایند(قصص (2):32) اما موقعی که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به من مأموریت داد تا به مکه معظمه روم، و آیات اول سوره برائت را در بالای بام کعبه بر کفار قریش قرائت نمایم­_ با آنکه در آنجا کمتر کسی را میتوان یافت که یکی از خویشان و بستگانش به دست من کشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسیدم. امر پیامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهایی مأموریت خود را انجام داده، آیات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت کردم.

این سخن امام کنایه از توکل او به خدا است، چون هرکس توکلش بیشتر باشد فضیلت بیشتری دارد و موسی کلیم الله به برادرش هارون اتکا و اعتماد داشت، ولی امیرالمومنین(علیه السلام) به طور کامل به خدای بزرگ توکل و اعتماد نمود

همچنین امام علی (علیه السلام) خود را برتر و افضل از عیسی مسیح دانست و دلیل آن را نیز چنین بیان کرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتی جبرئیل در گریبان مریم دمید، او حامله شد و زمانی که موقع وضع حملش رسید به مریم وحی شد که: از خانه بیت المقدس بیرون آی، این خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زایشگاه{(الامام علی(علیه السلام)ص369)(اللمعلةالبیضا،ص221)(شبهای پیشاور،ص476و814 اخرجی عن البیت فإنّ هذه بیت العباده لابیت الولادة)} به همین دلیل از بیت المقدس بیرون رفت و عیسی در بیابان خشکیده ای متولد شد. اما وقتی مادر من ـــ فاطمه بنت اسد ـــ درد زاییدن گرفت در وسط کعبه به مستجار کعبه متوسل شد وگفت: بارالها بحق این خانه و بحق کسی که این خانه را بنا نهاده است، درد زایمان را برمن سهل و آسان گردان. در همان وقت دیوار کعبه شکافته شد و مادرم فاطمه با ندای غیبی به داخل خانه راه یافت، من درهمان خانه کعبه متولد شدم.بنابراین چون مکه معظمه بر بیت المقدس برتری دارد و مریم از زادن عیسی در بیت المقدس ـــ مکانی پایین تر از مکه ـــ نهی شد، ولی مادر علی(علیه السلام)، برای زادن او به درون کعبه ـــ مکانی برتر بیت المقدس ـــ دعوت شد، بدین جهت روح، نفس و بدن او از عیسی پاکیزه تر است.

بالاخره کسانی چون ابن ابی الحدید،امام حنبل ، امام فخر رازی، شیخ سلیمان بلخی حنفی و بسیاری دیگر، حدیث زیر را از پیامبر خدا(صلی الله و علیه و آله)نقل نموده اند که فرمود: هرکس می خواهد به علم آدم نظر کند به علم علی توجه کند، هر کس می خواهد حقیقت تقوای نوح و حکمت او را ببیند و نیز حلم و خلت ابراهیم، هیبت موسی و عبادت عیسی را ببیند پس به سوی علی ابن ابیطالب(علیه السلام) نظر کند.{(کفایة الطالب،باب33)(مسند احمد بن حنبل،فخر رازی در تفسیر آیه مباحله،محی الدین عربی 172،یواقیب وجواهر،فصول المهمه،باب40)} بالاخره میرسید علی همدانی شافعی در پایان این حدیث می افزاید: نود خصلت از خصلت های انبیا در حضرت علی(علیه السلام) جمع می باشد.{(ینابع المودة لذویالقربی،ج،2،صص307 و 80)(امام علی(علیه السلام)،ص 301)(شبهای پیشاور،ص477 فإن فیه تسعین خصلة من خصال الإنبیا جمعها الله فیه و لم یجمعها فی أحد غیره.)} البته تشبیه نمودن علی(علیه السلام) به آدم از بعد علم، بدان جهت است که خداوند در قرآن مجید میفرماید:{وعَلَّمَآدَمَ الأسماءکُلَّها}خداوند همه اسماء را به آدم آموخت(بقره(2):31) و تشبیه نمودن حلم علی(علیه

السلام) به حلم ابراهیم از آن جهت است که خداوند در سوره توبه فرمود:{إنَّ إبراهِیمَ لأوَّا هُ حَلیمٌ}به

درستی که ابراهیم بردبار و حلیم بود.(توبه(9):149)

بنابراین چنانچه کسی در ویژگی بارز هر یک از انبیا با آن نبی مساوی شد می توان نتیجه گرفت که تمام ویژگی های همه انبیا را دارد و لذا برتری او بر آن ها اثبات می گردد.

بلخی حنفی و گنجی شافعی در کفایة الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده اند: فضائلی که برای علی ابن ابیطالب(علیه السلام) آمده  برای هیچ یک از صحابه نیامده است(ینابیع المودّه باب40 ـــ مناقب خوارزمی،کفایة)

 عجب تمثیلی است اینکه علی مولود کعبه است...

یعنی باطن قبله را در امام پیدا کن!(سید مرتضی آوینی) بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست

 الله 66علی ولی الله 66 ولی دین 110 دین الهی 110 جلوه الله 110 جلوه گری به هر زمان باعث خلقت جهان علی علی علی علی 66 ابجدکلمه الله41+25اصل اسلام شیعه =66الله 66+66=132اسلام132قلب اسلام132 بدین الله 132+64دین64الله محمد علی64 = 196دین اسلام196امام کل دین196 کلید اسلام 196ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196 دین اسلام 196 کلید دین 196 منظور 14 معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم کلید معصوم خانواده محترم رسول خدا را 14 معصوم کلید اسلام 196 دین اسلام 196 میگویند پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند

. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 قرآن میفرمایدنامه اعمال آنهایی را که به دست راستشان میدهندو به آنها اصحاب یمین درسوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110علی110 یمین 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 بحق 110حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.مام باقر(ع):دین، همان دوست داشتن است و دوست داشتن، همان دین. 【" الدین هو الحب و الحب هو الدین".◄محاسن، ج1،ص263  گوهر بهر ولاء علی آئينه تمام نمای قائم آل محمدی حقا که تو داماد احمدی گنج نهان بارگه کبريا علی زير نگين توست همه ما سوا علی هفت آسمان به درت سجده ميبرند ای خاک پای جا نمازت توتيای چشم عارفان علی اي نور جاودانه ارضو سماء حسنه خدا درآئينه ات جلوه ميکشد جلوه نمای مکتب شيعه مولاءعليست ای جلوه گاه نور جمال کبرياء يا علی هم آئينه رسالتو هم آئينه امامتی اقيانوس نبی بحر کرامتی هم آئينه خدا در قيامتی جانم به فدايت که بهر عنايتی روزه پيروزی به کعبه علی دوشه نبی روز ه محشر هم لوای حمد بر دوشه علی کيست در اين تصوير در آئينه احمد علی شب نشين عرش بوده پرده دار عالمی با نبی همراز سبحان الذی اسری علی پرده دار لو کشف مولاء عليست پاک ميکرد اشک را تا سحر مولا علی غربت نيمه شب او که خشمش بود خود آئينه غمها علی صهر ابن عم وصی مصطفی حله پوش هل اتايو انماوارث گنجینه سره قضاء قابل تشریف قول لافتی  بت شکن در کعبه بر دوش نبی مصطفی این مرتضی وارث کل تمام انبیاست  وارث گنجينه سر قضاء قابل تشريف قوله لافتی مولا عليست صاحب لاسيف بر ارباب معرفت دين خدا صاحب تیغ ولایت ذالفقاری یا علی قابل تشريف قول لافتی مولا عليست در حرم همچون خليل الله گشته بت شکن آنکه پا بنهاده بر دوش نبی جانشین خاتم پیغمبرانی یا علی  شاه مردان شیر یزدان زاده محراب کعبه این علیست حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بودعلیا" یا علیا" یا علیا" یا علی  آتشه عشقی که ابراهيم را بر گرفت کعبه را در هم شکست بتها به دوشه مصطفا بت شکن مثل احمد عشق زهرا ثاقی کوثرعلی ست  شاهنشه سرير ولايت علی قل انما ولي يکموالله علیست برتر از عالم خداست نايبش تنها علی مرتضاست وارث کل تمام انبياست دوست دارد خدا زيبا علی در رکوع بخشیدانگشتر به سائل شاه مردان شیر یزدان این علی  در باغ نبی باغبان چشمه کوثر سه قايتی شاهراه حق تو هستی در سلوک کاينات پرورده بدامن خود مصطفا عجب گلی صحر ابن عم وصی مصطفی حله پوش حل اتایو انما وارث گنجینه سره قضاء قابل تشریف قول لا فتی مولاء علیست شاه راه حق تو هستی در سلوک کائنات پرورده به دامن خود مصطفی عجب گلی گل کوثر گل کعبه شاه ولایت علی به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمدبدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم  بت شکن در کعبه بر دوش نبی وارث خاتم بوود مولاء علی گفت پیغمبر به کعبه اینچنین نیست جز حیدر امیر المومنین امیرالمومنین در کعبه دوشش کسی غیر از علی نیست وارث خاتم پیغمبران مولاء علیست وارث کل تمام انبیاء مولاء علیست حاتفی گفت دیدم من آن کتف نبی دوره خاتم تا به شانه بود علیا" یا علیا" یا علی هم ثاقی کوثر علی هم جان پیغمبر علی هم وارث خاتم  علی علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه می گوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست با هر تپشي که در دله آگاه است يک نغمه لا اله الا الله است تو حيدو نبوتو امامت هر سه در گفتن يک علي ولي الله است در روزه غدير خم نور حق پيدا شد وز جهازه اشتران منبري بر پا شد بگرفت محمد چو علي را سر دست سوگند به ذات حق که حق پيداشد حاتفي گفت ديدم من آن کتف نبی گرد خاتم با به شانه بود عليا" عليا" يا علی علی در کعبه چون آمد بدنيا شکاف کعبه ميگويد همين را مارو عقربو عنکبوت سياه کی بوود جانشينه رسوله خدا بارها گفت محمد که علی جانه منست هم بجانه عليو جانه محمد صلوات به ثنای اسم اعظم شده چون علی محمد بدرید کعبه از هم شده بت شکن به کعبه اسدالله اعظم در نشستی که با احبا بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزش ولای علی بی کمو کاست جانه حضرت زهراء بود شير حق تا ديد دستو پهلويش کبود دستو پهلويش چرا کشته کبود حضرت محسن شهيد اين ولايت گشته بود شش ماه نبود ميخ سه شعله در رفت بر گلويش شد کبود اولين شهيد ولايت فاطمه با علی حضرت محسن بود کشته شد زهرای اعطهر زان سبب گفته در قرآن تمامه آيه ها حق با عليست آتش به خانه ی مولا بهانه بودمقصود خصم كشتن بانوی خانه بوداز آن همه سفارش پيغمبر خداپاداش دوستی با علی تازيانه بود در نشستی که با احبا ء بود صحبت از ارزش تولی بود گفته شد ارزشه ولای علی بی کمو کاست جانه حضرت زهراء بود اسوه تقوای و ايمانه ناب قائمه آل محمد ياور زهرا عليست چه مبارک سحری بودو چه فرخنده شبی ليله " القدر به کعبه وصی دوشه نبی علی در کعبه چون آمد بدنيا شکاف کعبه ميگويد همين را مارو عقربو عنکبوت سياه کی بوود جانشينه رسوله خدا  

خداوند سال را بخاطر 5 تن و 12 امام و 14 معصوم سال را 365 روز قرار داد ضرب عالم امکان محمد استو جمال محمد علیست ضرب 5 تن در خودش ضرب12 امام در خودش و ضرب 14 معصوم در خودش جمع سه ضرب میشود 365 روز سال         اهل بیت نبوت 906-541 فتنه ها عمرابوبکر= 365 روز سال


به ابجد اسلام 132+92 محمد +110علی +17 نماز =351 قرآن351 حقایق اسلام351 فارسی     351دین اسلام ناب محمدی 351 اهل دین دین واقعی 351 ابراهیم محمد 351 قرآن 351فارسی 351+14 معصوم=365روز سال5+6+3=معصومباسه کلمه پروردگارت پیامبرت دینت امامت را ثابت کن به ابجددین 64 الله محمدعلی64دین64جانشین محمد علی64راه الله منصب الله64اصل ولایت امامتی64 با جانشین اصلی محمد64دین64 +18 الله= 82 امام 82صراط علی حقا نمسکه82 امام82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82تولد مولاء علی در کعبه 13+ 5 تن= 18 الله 18 +64 دین 64 الله محمد علی 64 +18= 82 امام 82 مهدی هم به ابجد کبیر و صغیر میشود 82 +114سوره قرآن = 196 دین اسلام 196امام کل دین 196 اصوله دین 196 دین اسلام 196 ضرب 14 معصوم در خودش میشود 196به ابجدالله66علی ولی الله66 مسیرالله علی 66علی ولی الله66عالی ترین مذهب 66هدف بعثت انبیاء 66 وعده خدا نزدیک است66 یاابا صالح المهدی66پذیرفتن  آیات حق قرآن سخت نیست افتخار است به ابجد مهدی 59 وحدت کل جهان اسلام59 پذیرش اسلام ناب محمد 59 منطق بدین الله59 امام دین برحق جهان 59 امام بدین واقعی59 آخرین امام دین اسلام59 پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) فرمودند: إن وليتموا علياً و ما أراكم فاعلين تجدوه هاديا مهديا يهدي بكم السبيل المستقيم. اگر علي را خليفه خويش قرار دهيد، گرچه مي‌دانم نمي‌كنيد، همه شما را به ساحل نجات و سرمنزل مراد خواهد رساند. مسند احمد بن حنبل، ج1، ص109 ـ الإصابة لإبن حجر، ج4، ص468 ـ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني، ج1، ص82 ـ تفسير الآلوسي، ج6، ص170 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج42، ص420 ـ أسد الغابة لإبن الأثير، ج4، ص31 ـ ميزان الإعتدال الذهبي، ج3، ص363 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج7، ص397 در سوره مدثر آیه38و39کل نفس کسبت بما رهینه الااصحاب الیمین همه در قیامت درگرو اعمالشون هستن الا اصحاب یمین.. اصحاب یمین چه کسانی هستن؟؟؟ یمین به ابجد میشه110 یمین 110 ولی دین 110 دین الهی 110 علی110 جلوه الله 110 حامیان 110 دین الهی 110 علی 110 میباشد نام علی هم110 پلیسی 110 نمک 110نان جو 110 گندمها ی 110 نمک 110 به نانو نمک مرتضی علی قسم حق با علیست پلیسی 110 نامت صدو ده یا علی حق پلیس عالمی پس معنای آیه این شد پس همه درقیامت در گرو اعمالشون هستند الا شیعیان علی.. حدیث پیامبر ص"علی و شیعیانش رستگارند.. امت بعد از من73فرقه باطل میشود فقط شیعیان علی اهل بهشتند..علی قسیم النار و الجنه علی قسمت کننده جهنم و بهشت است.

 

به علم ریاضی قرآن 82 امام 82 صراط علی حقا نمسکه82 مریدان ولایت علی82  اصل دین اسلام 41یا الله مدد 41+41 کلمه الله = 82 امام 82طبیب جهان82اهل الهی 82 یا الله مدد 82 امام 82 نبوت امامت ولایت فقیه82 استمرار حکومت انبیاء 82 بهای دین82 هر دینی بهایی دارد بهای دین اسلام 82 امام 82 طبیب جهان 82مهدی 82 به ابجد کبیر و صغیر 82 میباشد هر چه از خدا وند می خواهی باید بروی 82 امام را ببینی کلید دار کعبه پیامبر فرمود هر کسی امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت از دنیا خواهد رفت شما هر چه بخواهی به فروشگاهش مراجعه می کنی به کارخانه که شما را راه نمی دهند مگر اینکه خدا بخواهد به پیامبرش بگوید علی را روی دوش خود ببر و بگذار علی بت های کعبه را بشکند دخترت فاطمه را به علی بده علی را جای خودت بخابان علی را بفرست دره خیبر را از جا بکند ذالفقار را به علی بدهید علی در کعبه چون آمد به دنیا شکاف کعبه می گوید همین را بی اذن علی قدم مزن بر محراب هم زاده محرابو شهید محراب علیست سایه پیغمبر ندارد هیچ می دانی چرا آفتابی چون علی در سایه پیغمبر است  به ابجد کبیر و صغیر مهدی 82 امام 82 امام مهدی از انسانهای بی نماز متنفر است کسی که در مقابل عظمت و بزرگی خالقش سر تعظیم به خاک فرود نمی آورد اصلا" انسان نیست سگ با همه سگیش هر بار صاحبش را می بیند دهان به خاک پایش می ساید  بو می کشد سرش را روی قدوم صاحبش به رسم تعظیم بالا و پائین می برد و صد بار دم تکان می دهد کمتر از سگ بی نماز است که واق واق هم بلد نیست پیامبر فرمود دختران و پسران را به بی نماز ندهید که با این کار آنها را به زنا وادار کرده اید انسان بی نماز از زنا کار بدتر است  یکی تنبلی و بی نمازی خودش را گردن دیگران می انداخت مرده شور برده می گفت چون قصاب محله گاو سر میبره من هم نماز نمی خوانم ایراد های بنی اسرائیلی گاو احمق به تو چه ربطی داره چون ننم بقل بابام می خوابه منم نماز نمی خوانم اخیرا" دائش چند نفر از اسرای افغانستان را آزاد کرد قسم خورد بخدا من آنجا نماز نمی خواندم ولی مرا آزاد کردند گفتم با احمق بی نماز کاری ندارند فقط می خواستند ببینند شیعه هستی یا نه نبودی کارت نداشتن آنها دنبال شیعه هستند هر کسی وضوء و نمازش مثل شیعه ها باشه به شهادت می رسانندش چون بی دین هستند با بی نمازها کاری ندارند برای اینکه مدام شکست می خورند انسانهای ترسو بزدلی هستند یا کشته می شوند یا فرار می کنند اسرائیلی ها و آمریکایها هم همینطور هستند آلمان چرا شکست خورد چون بی دین زیاد داشت شکست خورد فقط کسانی که دین دارند می توانند خوب بجنگند و پیروز شوند باحقیقت دین 685-541 فتنه ها = 144 اسلام به ابجد صغیر و کبیر اسلام 144 ضرب دوازده امام در خودش 144 اسلام 144

 اجرکم عندالله
از اهل بیت نقل است نزدیک ترین شما به ما کسی است که در هر مکان و زمانی یادی از ما نماید و کلامی از ما نقل کند.
ذکر علی عباده تا کربلاء پیاده  آقای من زیاده 

 

حضرت فرمود: «خوب نيست كه كسى از خودش تعريف نمايد» « تزكية المرء لنفسه قبيح»«[1]» لكن از اين جهت كه خداوند فرموده است: «نعمت‏هاى خدادادى به خود را نقل كنيد: وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «[2]» بايد بگويم: «من از حضرت آدم افضل ام». صعصعه دليل اين برترى را جويا شد و خلاصه پاسخ امام على عليه السلام چنين است: «براى آدم همه جور وسايل راحتى و آسايش و نعمات در بهشت فراهم بود و فقط خداوند او را از خوردن گندم منع نمود. با وجود اين ممنوعيت، آدم از گندم خورد و از بهشت رانده شد. در حالى كه من از خوردن گندم منع نشده‏ام، و چون دنيا را قابل توجه نمى‏بينم به ميل و اراده خود، هرگز نان گندم نخورده‏ام». منظور حضرت آن است كه كرامت و فضيلت افراد نزد خداوند به زهد، ورع و تقواى آن‏ها است. هر كسى از دنيا اعراض بيشترى داشته باشد، يقيناً نزد خدا مقرب‏تر است. كمال زهد و تقوى هم، اجتناب از حلال ممنوع نشده است كه ايشان اين كار را انجام داده‏اند.

 

سپس صعصعه پرسيد «شما افضل ايد يا نوح شيخ الانبياء؟» حضرت پاسخ داد: «من از نوح افضل ام» و علت اين برترى بر نوح را چنين فرمود: «نوح عليه السلام قوم خود را به سوى خدا دعوت كرد، ولى آن‏ها او را اطاعت نكردند و به آن بزرگوار آزار و اذيت بسيارى رساندند. سپس نوح پيغمبر، آنان را نفرين كرد و گفت: پروردگارا! احدى از كافرين را بر روى زمين باقى نگذار. اكنون با وجود اين‏كه بعد از وفات خاتم الانبيا، صدمات و آزار فراوانى از اين امت به من رسيده است، هرگز آنان را نفرين نكرده و كاملًا صبر پيشه كردم».

 

ايشان صبر خود را در خطبه شقشقيه چنين توصيف مى‏كند: « فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا».در حالى صبر نمودم كه در چشمم خار و در گلويم استخوانى بود.» «[3]» منظور امام اين است كه هر كس كه بر بلاها و سختى‏ها بيشتر صبر داشته باشد مقرب‏تر است.

 

آنگاه صعصعه پرسيد: «شما افضل هستيد يا ابراهيم عليه السلام؟» ايشان پاسخ داد: «من از ابراهيم افضل مى‏باشم» و دليلش را در قرآن، از زبان ابراهيم عليه السلام چنين مى‏فرمايد: رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي؛ پروردگارا چگونگى زنده كردن مردگان را به من نشان ده. خداوند فرمود: آيا باور ندارى؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما مى‏خواهم با مشاهده آن دلم آرام گيرد». «[4]» اما من گفتم: «اگر كشف حجاب گردد و پرده‏ها بالا رود، يقين من زيادتر نخواهد شد». «[5]» منظور امام آن است كه علو درجه هر كس، درجه يقين او مى‏باشد كه واجد مقام حق اليقين گردد.

 

در ادامه پرسشِ صعصعه، امام خود را از موسى عليه السلام نيز افضل و برتر خواند و دليل آن را چنين فرمود: «وقتى كه خداوند او را ماموريت داد تا به دعوت فرعون به مصر رود، مطابق قرآن مجيد، ايشان عرض كرد: رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ؛ «خداوندا من از آنان يك نفر را كشته‏ام و مى‏ترسم كه آنان مرا به قتل برسانند. برادرم هارون را كه زبان فصيح‏تر و گوياترى از من دارد، با من همراه گردان تا ياور و شريك من در امر رسالت باشد، و مرا تصديق نمايد؛ زيرا مى‏ترسم آن‏ها رسالتم را تكذيب نمايند». «[6]» اما موقعى كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من مأموريت داد تا به مكه معظمه روم، و آيات اول سوره برائت را در بالاى بام كعبه بر كفار قريش قرائت نمايم- با آن‏كه در آنجا كمتر كسى را مى‏توان يافت كه يكى از خويشان و بستگانش به دست من كشته نشده باشد هرگز و ابداً نهراسيدم. امر پيامبر خدا را اطاعت نمودم و به تنهايى مأموريت خود را انجام داده، آيات سوره برائت را بر آنان قرائت نموده و مراجعت كردم.»

 

اين سخن امام كنايه از توكل او به خدا است؛ چون هر كس توكلش بيشتر باشد فضيلت بيتشرى دارد و موسى كليم اللَّه به برادرش هارون اتكا و اعتماد داشت، ولى اميرالمؤمنين عليه السلام به طور كامل به خداى بزرگ توكل و اعتماد نمود.

 

همچنين امام على عليه السلام خود را برتر و افضل از عيسى مسيح دانست و دليل آن را نيز چنين بيان كرد: به اذن و قدرت پروردگار، وقتى جبرئيل در گريبان مريم دميد، او حامله شد و زمانى كه موقع وضع حملش رسيد به مريم وحى شد كه: « اخرجي عن البيت‏فإنّ هذه بيت العبادة لا بيت الولادة».«از خانه بيت المقدس بيرون آى، اين خانه محل عبادت است نه محل ولادت و زايشگاه.» «[7]» به همين دليل از بيت المقدس بيرون رفت و عيسى در بيابان خشكيده‏اى متولد شد. اما وقتى مادر من- فاطمه بنت اسد- درد زاييدن گرفت در وسط كعبه به مستجار كعبه متوسل شد و گفت: بارالها بحق اين خانه كعبه و بحق كسى كه اين خانه را بنا نهاده است، درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان. در همان وقت ديوار كعبه شكافته شد و مادرم فاطمه با نداى غيبى به داخل خانه راه يافت، من در همان خانه كعبه متولد شدم. بنابراين چون مكه معظمه بر بيت المقدس برترى دارد و مريم از زادن عيسى در بيت المقدس- مكانى پائين‏تر از مكه- نهى شد؛ ولى مادر على عليه السلام، براى زادن او به درون كعبه- مكانى برتر از بيت المقدس- دعوت شد، بدين جهت روح، نفس و بدن او از عيسى پاكيزه‏تر است.

 

بالاخره كسانى چون ابن ابى‏الحديد، امام حنبل، امام فخر رازى، شيخ سليمان بلخى حنفى و بسيارى ديگر، حديث زير را از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نقل نموده‏اند كه فرمود: «هر كس مى‏خواهد به علم آدم نظر كند، به علم على توجه كند. هر كس مى‏خواهد حقيقت تقواى نوح و حكمت او را ببيند و نيز حلم و خلت ابراهيم، هيبت موسى و عبادت عيسى را ببيند پس به سوى على بن ابى‏طالب عليه السلام نظر كند».« من أراد أن ينظر إلى آدم في علمه و إلى نوح في تقواه و إلى إبراهيم في حلمه و إلى موسى في هيبته و إلى عيسى في عبادته فلينظر إلى علي بن أبي طالب عليه السلام». «[8]» بالاخره ميرسيد على همدانى شافعى در پايان اين حديث مى‏افزايد: «فإنّ فيه تسعين خصلة من خصال الأنبياء جمعها اللَّه فيه و لم يجمعها في أحد غيره.نود خصلت از خصلت‏هاى انبيا در حضرت على عليه السلام جمع مى‏باشد كه در كس ديگر نمى‏باشد». «[9]» البته تشبيه نمودن على عليه السلام به آدم از بعد علم، بدان جهت است كه خداوند در قرآن مجيد مى‏فرمايد: وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها؛ «خداوند همه اسماء را به آدم آموخت» «[10]» و تشبيه نمودن حلم على عليه السلام به حلم ابراهيم از آن جهت است كه خداوند در سوره توبه فرمود: إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ؛ به درستى كه ابراهيم بردبار و حليم بود». «[11]»

 

بنابراين چنانچه كسى در ويژگى بارز هر يك از انبيا با آن نبى مساوى شد مى‏توان نتيجه گرفت كه تمام ويژگى‏هاى همه انبيا را دارد و لذا برترى او بر آن‏ها اثبات مى‏گردد.

 

بلخى حنفى و گنجى شافعى در كفاية الطالب از امام احمد حنبل نقل نموده‏اند:

 

فضائلى كه براى على ابن ابى‏طالب عليه السلام آمده براى هيچ يك از صحابه نيامده است. «[12]»

 

ولادت علي در خانه خدا

 

همان طوذكر شد يكي از دلايل برتري امام علي بر سائر انبياء بجز خاتم انبياء زادگاه على (ع)  در خانه خدا است.

 

در كتب تاريخي نحوولادت حضرت به صورت  مشروح بيان شده است ما در اين جا به صورت مختصر مي آوريم :

 

فاطمه بنت اسد در آخرين ماه وضع حمل بوده است. در يكى از روزها كه به مسجدالحرام مى‏رود، او را درد زايمان فرا مى‏رسد. او در مستجار كعبه مشغول راز و نياز و دعا به درگاه احديت مى‏شود. خدا را به عزت و جلالش سوگند مى‏دهد كه خدايا! درد زايمان را بر من سهل و آسان گردان. ناگهان ديوار خانه كعبه  شكافته مى‏شود و ندايى مى‏رسد كه: «اى فاطمه! درون آى.» «[13]» جماعت مردمى كه در اطراف خانه نشسته بودند، متوجه شدند كه ديوار خانه كعبه شكافته شد، فاطمه داخل خانه شد و ديوار دوباره به حالت اوليه بازگشت. تعجب همگان از جمله جناب عباس- عموى پيامبر- كه در ميان جماعت نظاره‏گر بود بر انگيخته شد. با مشاهده اين صحنه فوراً خود را به برادرش ابوطالب، كليد دار كعبه رساند و قضيه را به او اطلاع داده و بلافاصله با هم برگشتند. تلاش آن‏ها براى باز كردن قفلِ دربِ كعبه به جايى نرسيد. فاطمه بنت اسد تا سه روز بدون هيچ‏گونه غذا، مراقبت و پرستارى، درون خانه كعبه ماند. خبر اين واقعه غير منتظره درتمام محله‏هاى مكه پيچيد و نُقل مجالس اهالى مكه شد. پس از سه روز، همان محلى كه به روى فاطمه باز شده بود، دوباره شكافته شد و فاطمه همراه با نوزادى بر روى دست بيرون آمد. اين واقعه همه چشم‏ها را خيره ساخت و جماعت زيادى كه شاهد اين پيشامد بودند بر او هجوم آوردند. «[14]»

 

به همين جهت است كه ولادت اميرالمؤمنين عليه السلام در مقايسه با عيسى مسيح تفاوت چشمگيرى دارد. زيرا به هنگام ولادت حضرت عيسى، به حضرت مريم كه درون بيت‏المقدس بود، ندا رسيد: «از بيت المقدس بيرون آى كه اينجا محل عبادت است نه محل زاييدن.» «[15]» با توجه به برترى كعبه بر بيت المقدس، اين ويژگى و امتياز تنها براى اميرالمؤمنين عليه السلام منحصر به فرد است، كه مولود كعبه ناميده شده است.

 

استدلال به آيه مباهله در برترى امام على عليه السّلام

 

پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم است. فرمود: «من گراميترين انسانها هستم» [16] و نيز فرمود: «من سرور فرزندان آدم هستم و هيچ فخرى نيست». [17]

 

باتوجه به برتربودن پيامبر كرامي اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از آيه مباهله استفاد مي شود كه  امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه از نظر فضيلت در مرتبه بعد از ايشان‏قرار مى‏گيرد، زيرا هنگام كه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مسيحيان نجران را به مباهله فرا خواند تا حق خويش را آشكار سازد و براى پيامبرى‏اش برهان بياورد و براى آنان ثابت كند كه مخالفت آنها با وجود اقامه برهان از سر دشمنى و عناد بوده، على عليه السّلام را همرتبه خويش قرار داد و حكم كرد كه او همتا و به منزله نفس اوست. ايشان مرتبه فضيلت على عليه السّلام را از خود پايين‏تر نياورد. بلكه برابر خويش قرار داد. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در آن هنگام اين آيه را از جانب پروردگار متعال در اين باره تلاوت كرد و شهادت داده و تأكيد نمود:

 

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبِينَ[18].

 

 «پس هر كه در اين باره پس از دانشى كه تو را حاصل آمده، با تو محاجّه كند، بگو: بياييد پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و نفسهايمان و نفسهايتان را فراخوانيم، سپس مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»

 

سپس ايشان حسن و حسين عليهم السّلام كه ظاهر واژه ابناء بر اين دو  صدق مى‏كند و فاطمه سلام اللَّه عليها كه منظور از نساء در اين آيه ايشان مى‏باشد و امير المؤمنين على عليه السّلام كه مقصود از نفس در آيه اوست را براى مباهله فرا خواند. [19]

 

اگر هيچ دليل ديگرى وجود نمى‏داشت كه حاكى از برترى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر امير المؤمنين على عليه السّلام باشد همين اشاره پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم (كه فرمود: ندع انفسنا و انفسكم) دلالت بر تساوى آنها هم در فضيلت و هم در رتبه مى‏كرد.[20]

 

برخي  ازفضايل امام علي عليه السلام

 

اميرالمؤ منين على عليه السّلام به شهادت تاريخ و اعتراف دوست و دشمن در كمالات انسانى نقيصه اى نداشت و در فضائل اسلامى نمونه كاملى از تربيت پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود.

 

بحثهايى كه در اطراف شخصيت او شده و كتابهايى كه در اين باره شيعه و سنى و ساير مطلعين و كنجكاوان نوشته اند، در باره هيچيك از شخصيت هاى تاريخ اتفاق نيفتاده است.

 

على عليه السّلام در علم و دانش، داناترين ياران پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وساير اهل اسلام بود و نخستين كسى است در اسلام كه در بيانات علمى خود، در استدلال و برهان را باز كرد و در معارف الهيّه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترين عرب بود در سخنرانى .

 

على عليه السّلام در شجاعت ضرب المثل بود و در آن همه جنگها كه در زمان پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و پس از آن شركت كرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنين و جنگ خيبر و جنگ خندق، ياران پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند، هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشده كه كسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايى، ناتوانى را نمى كشت و فرارى را دنبال نمى كرد و شبيخون نمى زد و آب به روى دشمن نمى بست.

 

از مسلمات تاريخ است كه آن حضرت در جنگ خيبر در حمله اى كه به قلعه نمود، دست به حلقه در رسانيده با تكانى در قلعه را كنده به دور انداخت.[21]

 

و همچين روز فتح مكه كه پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر به شكستن بتها نمود، بت (هبل) كه بزرگترين بتهاى مكه و مجسمه عظيم الجثه اى از سنگ بود كه بر بالاى كعبه نصب كرده بودند، على عليه السّلام به امر پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پاى روى دوش آن حضرت گذاشته بالاى كعبه‏رفت و (هبل) را از جاى خود كند و پايين انداخت.[22]

 

على عليه السّلام در تقواى دينى و عبادت حق نيز يگانه بود، پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در پاسخ كسانى كه نزد وى از تندى على عليه السّلام گله مى كردند مى فرمايد: على را سرزنش نكنيد؛ زيرا وى شيفته خداست. [23]

 

ابودرداى صحابى پيكر آن حضرت را در يكى از نخلستهانهاى مدينه ديد كه مانند چوب خشك افتاده است، براى اطلاع، به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى كه دختر پيغمبراكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود، درگذشت همسرش را تسليت گفت، دختر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: (پسر عم من نمرده است بلكه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و اين حال براى وى بسيار اتفاق مى افتد).

 

على عليه السّلام در مهربانى به زيردستان و دلسوزى به بينوايان و بيچارگان و كرم و سخا به فقرا و مستمندان، قصص و حكايات بسيار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش مى رسيد در راه خدا به مستمندان و بيچارگان مى داد و خود با سخت ترين و ساده ترين وضعى زندگى مى كرد. آن حضرت كشاورزى را دوست مى داشت و غالبا به استخراج قنوات و درختكارى و آباد كردن زمينهاى باير مى پرداخت ولى از اين راه هر ملكى را كه آباد مى كرد و يا هر قناتى را كه بيرون مى آرود وقف فقرا مى فرمود و اوقاف آن حضرت كه به صدقه على معروف بود در اواخر عهد وى، عوايد ساليانه قابل‏ توجهى (24 هزار دينار طلا) داشت .[24]

 

 ابن هجر از علماى اهل سنت چهل حديث در فضائل اميرالمؤمنين انتخاب كرده و در كتاب «صواعق محرقه» نقل كرده. در حديث 17 به نقل از پيامبر روايت شده:

 

هر كه على را دوست دارد مرا دوست داشته، هر كه مرا دوست دارد خدا را دوست دارد، كسى كه على را دشمن بدارد با من دشمنى كرده و هر كه با من دشمنى كند با خدا دشمنى كرده است.[25]

 

پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم دوستى و محبت على عليه السّلام را دوستى خود و خشم و كينه‏ورزيدن با على عليه السّلام را خشم و كينه‏ورزيدن با خود و جنگ با على عليه السّلام را جنگ با خود قرار داده است.

 

« من احبنى فليحب عليا و من ابغض عليا فقد ابغضنى» هر كه مرا دوست مى‏دارد بايد على را نيز دوست بدارد و هر كس به على بغض ورزد به من بغض ورزيده است.

 

« من احب عليا فقد احبنى، و من ابغضه فقد ابغضنى» هر كه على را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه بغض او باشد بغض من است.

 

 و ايشان خطاب به على چنين فرمود:« حبيبك حبيبى، و حبيبى حبيب الله» دوست تو دوست من و دوست من دوست خداست. احاديثى كه در اين باره وارد شده، فراوانند. [26]

 

ابن هجر در حديث 8 مى‏گويد: مرا به‏جز مؤمنين دوست ندارند و به‏جز منافقين با من دشمن نيستند.

 

در حديث نهم كه حديث مدينه است، پيامبر فرمود: من شهر علمم و على درب آن شهر، هر كس بخواهد به آن وارد شود بايد به‏جانب در رود. اين احاديث به‏خاطر فضايلى است كه خداوند به اميرالمؤمنين عطا فرموده است. فضايل و كمالات اميرالمؤمنين نه تنها به شهادت پيامبر در هيچ يك از صحابه وجود نداشته، بلكه به شهادت دوست و دشمن در بزرگان عالم بى‏نظير بوده است.

 

اميرالمؤمنين شخصيتى است كه دشمن بزرگ آن حضرت يعنى معاويه در مقابل كمالات آن حضرت سر خضوع فرود آورده و بعد از شهادت ايشان گفته است: «مادر دهر عقيم است كه فرزندى چون فرزند ابوطالب بزايد.».[27]

 

يكى از دلايل برترى امير المؤمنين على عليه السّلام اين است كه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم احكام ولايت على عليه السّلام را با احكام ولايت خويش يكسان قرار داده  پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم است. فرمود:« من كنت مولاه فعلى مولاه»« هر كه من مولاى اويم پس على مولاى اوست» و نيز اين فرمايش:« من آمن بى و صدقنى فليتول على بن ابى طالب بعدى، فان ولايته ولايتى، و ولايتى ولاية الله. هر كس به من ايمان آورده و مرا تصديق كرده است، بايد پس از من ولايت على بن ابى طالب عليه السلام را بپذيرد چرا كه ولايت على عليه السلام ولايت من است و ولايت من ولايت خداست.» [28]

 

وهمچنين پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حكم دشمنى با على بن ابى طالب عليه السلام را  به مثابه دشمنى با خود بيان داشته است، آن حضرت خطاب به على عليه السلام است:« عدوك عدوى، و عدوى عدو الله»« دشمن تو دشمن من و دشمن من دشمن تو است» [29].

 

وهمچنين پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم حكم كرد كه هر كه با على عليه السّلام بجنگد، چنان است كه با من جنگيده است آن حضرت خطاب به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام است فرمود:« انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم» و همچنين اين فرمايش ايشان خطاب به على عليه السلام« يا علي! حربك حربى و سلمك سلمى»« جنگ تو جنگ من و صلح تو صلح من است» [30] و ميان خودش و او در هيچ امرى تفاوتى قائل نشد و در باره بغض و دوستى با على عليه السّلام نيز به همين گونه حكم كرد. در اين مورد احاديث بيشمارى وارد شده است از قبيل:

 

« ما بال اقوام يبغضون عليا، من ابغض عليا فقد ابغضنى و من فارق عليا فقد فارقنى» چگونه است كه بعضى به على بغض مى‏ورزند، هر كس به على بغض بورزد به من بغض ورزيده و هر كس از على جدا شود از من جدا شده است. [31]

 

پاره‏اى از روايات كه در اين باره به صورت واضح و گسترده رسيده و رجال حديثى شيعه و سنى همگى بالاتفاق آنها را از پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم نقل كرده‏اند، عبارت‏اند از: امير المؤمنين على عليه السّلام به همراه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم سرپرستى حوض (كوثر) را عهده‏دار است، [32] او لواى حمد را در پيش روى پيامبر به سوى بهشت خواهد برد، [33]او قسمت‏كننده بهشت و دوزخ است،  [34]و هم اوست كه در قيامت به همراه پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم از پلكان منبرى كه به خاطر او براى بازگشت (به سوى خدا) نصب شده، بالا مى‏رود و پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بر فراترين پله آن و امير المؤمنين على عليه السّلام يك پله پايين‏تر از ايشان و پيامبران صلوات اللَّه عليهم در پله‏هاى پايين‏ترمى‏نشينند. آن گاه وى فرا خوانده مى‏شود و جامه ديگرى بر او پوشانده مى‏شود. [35]

 

هيچ كس از پل صراط نمى‏گذرد مگر اينكه از جانب امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام جواز رهايى از آتش داشته باشد. [36]

 

در آن روز فرزندان او كه همان ائمه معصومين عليهم السلام ، اصحاب اعراف هستند. [37]

 

امام جعفر صادق عليه السّلام است كه مى‏فرمايد: به خدا سوگند اگر على بن ابى طالب (صلوات اللَّه عليه) آفريده نمى‏شد، براى فاطمه دختر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم همتايى از ميان مردم نبود.[38]

 

و اين سخن ايشان كه مى‏فرمايد: «با اينكه يوسف فرزند يعقوب پيامبرى صديق مى‏باشد، و تا ابراهيم خليل عليه السّلام همه نياكانش پيامبربودند، ولى به خدا سوگند پدرم امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام از او برتر بود».

 

و سخن ايشان آن‏گاه كه در باره امير المؤمنين على عليه السّلام از ايشان پرسيده شد كه «جايگاه على عليه السّلام نسبت به پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم چگونه بود؟» ايشان فرمود: «ميان او و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم جز مقام رسالت، هيچ برترى ديگرى نبود». [39]مانند اين روايت از پدر ايشان، امام محمد باقر و از امام كاظم و امام حسن عسگرى عليهم السّلام نيز نقل شده است.

 

در آثار و اخبار مشهور همه امامان تصريح شده است كه «اگر رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السّلام نبودند، خداوند نه آسمان و زمين را مى‏آفريد و نه بهشت و دوزخ را» [40] اين مطلب برترى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام را مى‏رساند.

 

اهل سنت از طريق جابر بن عبد اللَّه انصارى و ابو سعيد خدرى (رحمهما اللَّه تعالى) از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت مى‏كنند كه ايشان فرمود:

 

 «على برترين انسانهاست». [41] و اين عبارت در موضوع مورد اختلاف نصّى صريح است.

 

از عايشه روايت شده كه روزى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: «سرور عرب را به پيش من فراخوانيد». عايشه عرض كرد: «مگر شما سرور عرب نيستيد؟» ايشان فرمود: «من سرور آدميانم و على عليه السّلام سرور عرب است». [42]

 

ايشان على عليه السّلام را در برترى بر مردم برابر خود قرار داد و ميان خود و او واسطه‏اى قرار نداد، از اين نظر او در فضيلت با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم‏برابر است.

 

از جابر بن عبد اللَّه انصارى روايت كرده‏اند كه او مى‏گفت:

 

«على عليه السّلام سرور انسانهاست و در اين مورد جز كافر كسى ترديد نمى‏كند». [43]

 

- از نظر علم: اميرالمؤمنين باب علم پيامبر است و عالم به ظاهر و باطن اولين و آخرين است و دشمنان همه اقرار كرده‏اند.

 

صاحب ينابيع از موفق بن احمد خوارزمى از ابو ايوب انصارى نقل مى‏كند:

 

هنگامى كه رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله در بستر بيمارى بود، فاطمه بر بالين او آمده و مى‏گريست. پيغمبر به او فرمود: « يا فاطمة إن لكرامة اللَّه إياك زوجتك من أقدمهم سلما و أكثرهم علما و أعظمهم حلما إن اللَّه تعالى اطلع إلى أهل الأرض اطلاعة فاختارني منهم فبعثني نبيا مرسلا ثم اطلع اطلاعة فاختار منهم بعلك فأوحى لي أن أزوجه إياك و أتخذه وصيّا».«اى فاطمه! از كرامت‏هاى پروردگار به تو اين است كه همسر تو را كسى قرارداد كه در اسلام از همه مقدم‏تر و عملش از همه زيادتر و صبر و بردباريش از همه بيشتر مى‏باشد. به درستى كه خداى بزرگ به اهل زمين نظرى افكند، پس از ميان آن‏ها مرا برگزيد و به پيغمبرى مرسل مبعوث نمود. دوباره نظرى افكند، آنگاه همسر تو را از ميان آنان برگزيد و تزويج شما را به من وحى كرد و نيز او را وصى من قرار داد.» «[44]» ابن مغازلى نقل مى‏كند كه پيغمبر در ادامه فرمود: «اى فاطمه! به ما اهل‏بيت هفت خصلت عطا شده كه به هيچ كس ديگرى تا كنون عطا نشده است و كسى نيز هرگز آن را درك نمى‏كند:

 

1. افضل پيامبران از ما است و او پدر تو مى‏باشد؛

 

2. وصى ما بهترين اوصيا است و او شوهر تو است؛

 

3. شهيد ما بهترين شهدا است و او حمزه عموى تو است.؛

 

4. كسى كه داراى دو بال است و هر وقت بخواهد در بهشت پرواز مى‏كند از ماست و او جعفر پسر عموى تو است؛

 

5. دو سبط و دو سيد جوانان اهل بهشت از ما مى‏باشند و آن‏ها فرزندان تواند؛

 

6. به آن خدايى كه جان من در دست او است مهدى اين امت، همان كسى كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى‏گذارد، از ما است و او از اولاد تو مى‏باشد.»[45] ابراهيم ابن محمد حموينى در فرائد دنباله اين حديث را چنين نقل مى‏كند كه پيغمبر بعد از نام مهدى (عج) فرمود: «پس از اين‏كه زمين پر از ظلم و فساد شود او زمين را پر از عدل و داد مى‏كند. اى فاطمه! محزون مباش و گريه نكن كه خداوند از من بر تو رحيم‏تر و مهربان‏تراست، و اين به خاطر موقعيت تو در قلب من مى‏باشد؛

 

7. به تحقيق تو را به همسرى كسى تزويج نموده كه از حيث حسب از همه بزرگتر، از حيث نسب از همه گرامى‏تر، نسبت به رعيت از همه مهربان‏تر، به مساوات از همه عادل‏تر و به قضاوت بين دو نفر از همه بيناتر است.» [46].

 

در مورد ويژگى‏هاى اميرالمؤمنين عليه السلام فقط كافى است به بيان آنچه ديگران درباره ايشان گفته‏اند، پرداخت. به عنوان نمونه به موارد ذيل توجه شود:

 

1. ابن ابى‏الحديد در شرح نهج البلاغه و محمد بن طلحه شافعى در مطالب السئول از عمر بن عبد العزيز اموى كه در زهد و تقوى زبان زد و سرآمد اهل زمان خود بود نقل مى‏كنند: «بعد از پيامبر، در اين امت احدى را نمى‏شناسم كه از على ابن ابى‏طالب پارساتر باشد.»

 

2. ملا على قوشچى در كتابش مى‏گويد: «عقول عقلا درباره على عليه السلام مات و مبهوت است زيرا او بر گذشتگان و آيندگان قلم كشيد.» وى اضافه مى‏كند كه «شنيدن حالات على عليه السلام و وضع زندگانى او هر آدمى را متحير مى‏كند.»

 

3. عبداللَّه رافع مى‏گويد: روزى به هنگام افطار به خانه اميرالمؤمنين عليه السلام رفتم. كيسه مهر شده و سر بسته‏اى برايش آوردند. چون كيسه را باز كردم، آرد سبوس دارى كه پوسته‏هاى آن را نگرفته بودند در آن يافتم. على سه كف دست از آن آرد را در دهان خود ريخت و جرعه آبى نيز بالاى آن نوشيد. سپس خداى را شكر نمود و سر كيسه را دوباره مُهر نمود. علت را پرسيدم كه يا على! چرا دوباره آن را مهر كردى؟ ايشان فرمود:

 

چون حسن و حسين عليهما السلام به من محبت مى‏ورزند، مى‏ترسم روغن زيتون و يا شيرينى با آن مخلوط نمايند و نَفسِ على از خوردنش لذت برد. به همين دليل على جلو نفس خود را از خوردن غذاهاى لذيذ مى‏گيرد تا مغلوب نفس نگردد.[47]

 

4. امام على عليه السلام در آخرين شب عمر خود به امام حسن گفت: بگذاريد مردم بيايند و اگر سؤالى دارند قبل از اين‏كه به من دسترسى نداشته باشند بپرسند. صعصعه از ايشان پرسيد دليل افضل بودن شما بر آدم چيست؟ امام در پاسخ گفت: آدم از گندم منع شده خورد، در حالى كه همه چيز برايش مهيا بود ولى على هرگز گندم نخورد.[48]

 

5. سليمان بلخى در ينابيع المودة، محمد بن طلحه شافعى در مطالب السئول، خطيب خوارزمى در مناقب و طبرى در تاريخ خود از سويد بن غفله نقل نموده‏اند:

 

 «روزى خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام رسيدم، ظرف ماست ترشى كه بوى ترشيدگى آن به مشام مى‏رسيد، همراه با قرص نان جوين خشكيده سبوس دارى در دست ايشان ديدم.

 

نان به قدرى خشك بود كه شكسته نمى‏شد و اميرالمؤمنين عليه السلام آن را با زانوى خود مى‏شكست، و در همان ماست ترش نرم مى‏كرد و مى‏خورد. ايشان به من نيز تعارف كرد و من گفتم روزه هستم. ايشان فرمود: از حبيبم پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شنيدم كه هر كس روزه باشد و ميل به طعامى پيدا كند و براى خدا از آن نخورد، خداوند از طعام‏هاى بهشتى به او بخوراند.» سويد گفت: دلم به حال على عليه السلام سوخت و به فضّه، خادمه آن حضرت كه در نزديك من بود، گفتم: از خدا نمى‏ترسى كه سبوس جو را نمى‏گيرى و برايش نان مى‏پزى؟ فضه به خدا سوگند خورد كه خودش مرا منع كرده تا سبوس آن را نگيرم. سپس امام از من پرسيد: به فضّه چه مى‏گفتى؟ برايشان توضيح دادم. آنگاه امام گفت پدر و مادرم فداى رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله باد كه سبوس طعامش را نمى‏گرفت و از نان گندم سه روز سير نخورد تا از دنيا رفت- كنايه از تأسى ايشان به پيغمبر است.

 

6. موفق بن احمد خوارزمى و ابن مغازلى در مناقب نقل مى‏كنند: روزى در دوره خلافت امام على عليه السلام برايش حلواى شيرينى آوردند. ايشان قدرى با انگشت از آن حلوا برداشت، بو كشيد و فرمود: چه خوش رنگ و خوش بو است! اما از طعم آن خبر ندارم (يعنى تا كنون حلوا نخورده است). گفتم: يا على! مگر حلوا بر شما حرام است؟ فرمود:

 

حلال خدا حرام نمى‏شود ولى چگونه راضى شوم كه شكم خود را سير كنم، در حالى كه در گوشه و كنار مملكت، شكم‏هاى گرسنه وجود دارد؟

 

7. خوارزمى از عدى بن ثابت نقل مى‏كند: روزى براى آن حضرت فالوده آوردند. آن حضرت جلو نفس خود را گرفت و از آن نخورد.

 

8. در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان سال چهلم هجرى، يعنى همان شبى كه به دست ابن ملجم فرق مباركش شكافته شد، افطار را ميهمان دختر خود ام كلثوم بود.[49]

 

ام‏كلثوم در سفره افطارى اش مقدارى نان، شير و نمك گذارده بود. امام با كمال علاقه‏اى‏كه به دخترش داشت، با ناراحتى فرمود: نديده‏ام دخترى به پدرش اين قدر جفا كند! ام‏كلثوم پرسيد: پدر جان مگر چه كرده‏ام؟ امام گفت: آيا تاكنون ديده‏اى كه در سفره پدرت دو نوع خورشت باشد؟ سپس از او خواست يكى را بردارد. ام كلثوم بر حسب علاقه پدرى، نمك را برداشت تا شير براى پدرش در سفره باقى بماند، ولى امام از او خواست تا نمك را بگذارد و شير را بردارد. آنگاه امام چند لقمه نان و نمك خورد و فرمود: «در حلال دنيا حساب و در حرام آن عذاب و عقاب وجود دارد.» «[50]»

 

9. لباس پوشيدن امام بسيار ساده و بى‏آلايش بود. ابن ابى‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه، ابن مغازلى- فقيه شافعى- و امام احمد حنبل در مسند نقل كرده‏اند: لباس آن حضرت از پارچه درشت بافت (زبر) بود كه به پنج درهم خريده بود. تا آنجا كه ممكن بود لباسش را وصله مى‏كرد. اغلب وصله‏ها از پوست و يا ليف خرما بود. كفشش نيز از ليف خرما بود.

 

10. محمد بن طلحه شافعى در مطالب السئول و سليمان بلخى در ينابيع المودة آورده‏اند: حضرت على عليه السلام در دوره خلافتش آنقدر به لباسش وصله زده بود كه پسر عمويش عبداللَّه بن عباس به ايشان اعتراض نمود. سپس حضرت در پاسخش فرمود:

 

آنقدر وصله روى وصله زده‏ام كه از وصله زننده خجالت مى‏كشم. على را با زينت دنيا چكار! چگونه به لذتى كه فانى و به نعمتى كه بقا ندارد دل خوش كرده و خوشحال باشم؟

 

ديگرى به ايشان ايراد مى‏گرفت كه در عين خلافت چرا جامعه وصله دار مى‏پوشى؟

 

حضرت فرمود: «اين جامه‏اى است كه دل را خاشع مى‏گرداند، كبر را از انسان دور مى‏كند و مؤمن به آن اقتدا مى‏كند.»

 

11. محمد بن طلحه شافعى در مطالب السئول و خوارزمى از ابن اثير آورده‏اند:

 

لباس على و غلامش يكسان بود. هر جامه‏اى كه مى‏خريد دو ثوب  يك شكل و يك قيمت مى‏خريد. يكى را خود و ديگرى را به غلامش قنبر مى‏داد. ولى لباس‏هاى خوب وزيبا را براى يتيمان و بيوه زنان مى‏برد.

 

12. مذاكرات ضرار بن ضمره و معاويه بسيار مفصل است. متن كامل اين مذاكرات در تذكرة خواص الامه، ينابيع المودة و نيز در شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحديد آورده شده است. قسمت پايانى اين مذاكره اختصاص به امام على عليه السلام دارد كه ضرار در حضور معاويه مى‏گويد: «در شبى تار، على را ديدم كه محاسنش را به دست گرفته و چون مار گزيده‏اى بخود مى‏پيچد. با حالت حزن و اندوه مى‏گريست و مى‏گفت: اى دنيا! به سراغ ديگرى برو، غير از من كس ديگرى را بفريب و مغرور نما، كه من فريب تو را نخواهم خورد. بدان جهت كه عمر تو كوتاه، خطر تو بسيار و عيش تو بسيار اندك است. مدتى است كه تو را سه طلاقه نموده‏ام و ديگر اميد بازگشتى به تو نيست. آه از كمى زاد و توشه و دورى سفر و وحشت راه.» با آن همه قساوت قلب، عداوت، دشمنى و كينه‏اى كه معاويه نسبت به آن حضرت داشت، پس از شنيدن سخنان ضرار در شرح حال امام على عليه السلام، بى‏اختيار گريه كرد و گفت: « رحمه اللَّه أبا الحسن لقد كان واللَّه كذلك». «خدا رحمت كند ابا الحسن را، واللَّه و به تحقيق كه همين گونه است.» «[51]» او در جاى ديگرى گفت: « عقمت النساء أن تلدن مثل علىّ ابن ابي‏طالب.زنان عالم از زاييدن فردى چون على ابن ابى‏طالب عليه السلام عقيم‏اند.» «[52]»

 

13. زهد اميرالمؤمنين عليه السلام از افاضات ربانى است كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به وى بشارت داده است. محمد بن يوسف گنجى شافعى در كفايت الطالب از عمار ياسر حديثى نقل مى‏كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: « إن اللَّه قد زيّنك بزينة لم يزين العباد بزينة أحبّ إلى اللَّه منها زينك بالزهد في الدنيا و جعلك لا ترزأ منها شيئاً و لا ترزأ منك شيئاً و وهب لك حبّ المساكين فجعلك ترضى بهم أتباعاً و يرضون بك إماماً فطوبى لمن أحبّك و صدق فيك و ويل لمن أبغضك و كذب عليك فأما من أحبّك و صدق فيك فأولئك جيرانك في دارك و شركاؤك في جنتك و أما من أبغضك و كذب عليك فحقّ على اللَّه أن يوقفه موقف الكذّابين يوم القيامة».«خداوند تو را با زهد در دنيا به زينتى آراسته است كه هيچ كدام از بندگان بدان زينت نشده‏ اند. زيرا در نظر حق تعالى هيچ چيز در دنيا بهتر از زهد نيست. نه تو از لذايذ دنيوى بهره بردى و نه دنيا توانست تو را به استخدام خويش در آورد. خداوند تو را به دوستى نيازمندانى موفق گردانيد كه راضى و معتقد به امامت توشدند. من از كسانى كه از امامت تو پيروى نمودند خرسندم. خوشا به حال آنان كه تو را دوست داشته و تصديق نمودند، و واى به حال دشمنان و تكذيب كنندگانت. آنان كه تو را دوست داشتند و تصديق كردند، در بهشت برين همسايه‏هاى تو خواهند بود و در كاخ با عظمت و با شكوه تو در بهشت مصاحب تو مى‏باشند. بر خدا لازم است تا آنانكه با تو دشمنى ورزيدند و تو را تكذيب كردند، روز قيامت آن‏ها را در جايگاه دروغگويان قرار دهد.» «[53]» به خاطر وجود همين زهد و ورع امام بود كه او را امام المتقين مى‏خواندند. اولين بار شخص خاتم الانبيا صلى الله عليه و آله او را با اين لقب خواند و بارها تكرار نموده و به جامعه معرفى كرد، ابن ابى‏الحديد در جلد دوم شرح نهج البلاغه، حافظ ابو نعيم در حلية الاوليا و مير سيد على همدانى در مودة القربى از انس بن مالك روايت مى‏كنند: روزى رسول اللَّه صلى الله عليه و آله به من گفت: آب وضو براى من بياور. پس از وضو گرفتن دو ركعت نماز بجاى آورد و سپس فرمود: « يا أنس أول من يدخل عليك من هذا الباب هو امام المتقين و سيّد المسلمين و يعسوب المؤمنين و خاتم الوصيّين و قائد الغر المحجّلين»«اى انس! اول كسى كه از اين در وارد شود امام المتقين و سيد و سرور مسلمانان، پادشاه مؤمنان (يعسوب ملكه زنبور عسل را گويند)، خاتم اوصيا و كشاننده دست و پاى روسفيدان به سوى بهشت است.» «[54]» انس بن مالك گويد در دل گفتم خدايا! اين تازه وارد را مردى از انصار قرار ده، كه ناگهان على عليه السلام از در وارد شد. سپس رسول‏اللَّه با حالتى شاد و خندان برخاست و به استقبال او رفت، دست در گردنش انداخت، او را بوسيد و عرق رويش را پاك كرد. على گفت: يا رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله! امروز كارى براى من مى‏كنى كه قبلًا نمى‏كردى. رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله گفت: چرا نكنم؟ حال آن‏كه تو از جانب‏من، رسالت مرا به خلق خدا خواهى رساند و صداى مرا به آن‏ها خواهى شنواند و نيز بعد از من آنچه را كه مورد اختلافشان باشد بيان خواهى كرد. با اين توضيحات، اگر صحابه ديگرى داراى اين اندازه كمال و تقوى بود آيا بازهم پيامبر اسلام، على عليه السلام را امام المتقين مى‏خواند؟ ليكن از اختصاص اين عنوان به امام على عليه السلام در مى‏يابيم كه زهد و تقواى ايشان قابل مقايسه با ديگران نمى‏باشد.[55]

 

به طور خلاصه امام علي عليه السلام در روز كارتاريخ براي بشريت نمونه بوده وخواهد بود.

 

بناربراين حضرت امام علي عليه السلام مصداق بارز واتم :

 

1- از نظر شجاعت: حرف اول در جبهه‏هاى جهاد مى‏زده و پيامبر به‏فرمان الهى فرماندهى را به اميرالمؤمنين مى‏سپرده است.

 

2- از نظر ايثار: در ليلة المبيت در شب هجرت به‏جاى پيامبر خوابيد و جان خود را سپر بلاى جان پيامبر قرار داد.

 

3- از نظر صبر: هنگامى كه به خانه‏اش حمله شد، به‏خاطر حفظ اسلام در عين قدرت صبر پيشه كرد و شمشير نكشيد.

 

4- از نظر كمك به فقرا: آيات زيادى چون آيه اطعام و ولايت و ... در شأن ايشان نازل شد.

 

5- از نظر تقوى: هرگز سياست بازى را بر اصول ترجيح نداد و هرگز از اصول عدول نكرد.

 

6- از نظر خلوص: خالصاً لوجه اللَّه ... اطعام مى‏كرد إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ.[56]

 

جهاد مى‏كرد، از حق خود مى‏گذشت، خلافت مى‏كرد، هدفش فقط جلب رضايت خدا بود (بقره 207 و 265).

 

7- از نظر زهد: هرگز يك وعده غذاى كامل با يك خورشت آن هم نمك نخورد! و دنيا را سه طلاقه كرد.

 

8- ... و در هر كمالى هيچ مانندى نداشت كه با او مقايسه شود.[57]

 

شهادت امام علي در خانه خدا

 

على عليه السلام مردى بود كه دنيا تلخى‏هاى بسيارى به او چشانيد. مصيبت از پى مصيبت و اندوه پس از اندوه به ايشان روى آورد و در طول زندگى خويش، هم از بيگانه و هم از آشنا، نامردمى‏ها ديده است. كسانى كه اصلًا قابل قياس با وى نبوده‏اند را بر خود مسلط ديده و بر على عليه السلام، فرزندان و عشيره‏اش حكومت نموده و مسلط شدند.

 

حتى كسانى كه خود، پاى بند دين و مذهب نبوده‏اند او را سب نموده و كافر و بى‏نماز مى‏خواندند. سر انجام  پس از گذشت زمان كوتاه، صبح روز نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرى در مسجد كوفه در سر نماز به دست بعضى از خوارج ضربتى خورده و در شب 21 همان ماه شهيد شد.

 

پس از او فرزندانش يكى يكى به تيغ ستم كشته شده و حريم او به اسارت رفته، نوادگان و عموزادگانش از هر سوى تحت تعقيب قرار گرفتند و در هر كجا كه به چنگ افتادند: قتل، حبس، شكنجه و آزار در انتظارشان بود روح شان ويادشان گرامي باد.

 

فهرست منابع

 

1-         قرآن كريم .

 

2-           ابن شهرآشوب مازندرانى، مناقب آل أبي طالب (ع)، مؤسسه انتشارات علامه قم، 1379 هجرى..

 

3-          ابن شهر اشوب ،مناقب آل أبى طالب ،مطبعة الحيدرية 1376 ه 1956م  نجف .

 

4-             ابن مغازلى شافعى‏،مناقب الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام‏،  ناشر: دار الأضواء،مكان چاپ: بيروت‏؛سال چاپ: 1424 ق‏،نوبت چاپ: سوم‏ . ؛

 

5-           اسماعيل انصارى‏،اسرار آل محمد ،ناشر: الهادى‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1416 ق‏،نوبت چاپ: اول‏، ‏

 

ابن أبى الحديد ، شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحديد؛ ناشر: مكتبة آية الله المرعشي‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1378- 1383 ه ش‏.

 

6-         سيد رضى ،نهج البلاغه خطبه سوم ، ناشر: هجر.

 

7-              سيد هاشم رسولى محلاتى‏،ارشاد-ترجمه رسولى محلاتى ، ناشر: اسلاميه‏،مكان نشر: تهران‏،نوبت چاپ: دوم‏.

 

8-          سبط ابن جوزى‏،تذكرة الخواص‏،منشورات الشريف الرضي‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1418 ق‏نوبت چاپ: اول‏.

 

9-          سيد محمد موسوي سلطان الواعظين شيرازي ،شبهاى پيشاور، ناشر:ناجي جزائري،چاپ اول 1383.

 

10-       سيد بن طاووس حسنى- ترجمه داوود الهامي‏؛ الطرائف ، ناشر: نويد اسلام‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1374 ش‏،نوبت چاپ: دوم‏.

 

11-     سيد مرتضى فيروز آبادى ،فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ناشر: اسلاميه،مكان چاپ: تهران سال چاپ: 1392 ق نوبت چاپ: دوم.

 

12-     سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي ،ينابيع المودة لذوي القربى: سيد علي جمال اشرف الحسيني الناشر: دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة: اسوه الطبعة: الاولى تاريخ النشر: 1416 ه‍. ق .

 

13-      سلطان الواعظين شيرازي‏،شبهاي پيشاور در دفاع از حريم تشيع‏ ناشر: دار الكتب الاسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1379 ش‏،نوبت چاپ: سي و نهم‏.

 

14-     

 

15-     سيد هاشم بحرانى‏غاية المرام و حجة الخصام، ناشر: موسسة التاريخ العربي‏،مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1422 ق‏،نوبت چاپ: اول‏.

 

16-      سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي ،ينابيع المودة لذوي القربى ،تحقيق سيد علي جمال اشرف الحسيني، الناشر: دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة: اسوه الطبعة: الاولى تاريخ النشر: 1416 ه‍. ق .

 

17-         شيخ مفيد- ‏،تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ترجمه بهار دوست و حسن شمسايي ،ناشر: تاسوعا،

 

18-     صانعى‏،پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ناشر: نشر مشعر،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1385 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.

 

19-         عروسى حويزى عبد على بن جمعه‏،تفسير نور الثقلين ‏،ناشر: انتشارات اسماعيليان‏،مكان چاپ: قم‏سال چاپ: 1415 ق‏،نوبت چاپ: چهارم‏،تحقيق: سيد هاشم رسولى محلاتى.

 

20-     علامه مجلسى‏بحار الانوار،؛مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1404 ق‏.

 

21-    عليّ بن أحمد بن عبد اللَّه المكي المالكي،الفُصُولُ المُهمّة في مَعرِفَةِ أحوال الأئمةِ، المشهور بابن الصبّاغ (784-855 ق).

 

22-      علامه طباطبايى‏ ،شيعه در اسلام، ناشر: دفتر نشر اسلامى‏ ،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1378 ش‏،نوبت چاپ: سيزدهم‏.

 

23-      علامه مجلسى ،بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،  ،ناشر: اسلاميه،مكان چاپ: تهران،سال چاپ: مختلف.نوبت چاپ: مكر .

 

24-     علامه مجلسى ،حق اليقين، ص: 446 ‏،ناشر: انتشارات اسلاميه‏ .

 

25-     علامة الحافظ محب الدين أحمد بن عبد الله الطبري ذخائرالعقبى (چاپ قاهره، سال 1356) .

 

26-     عماد الدين طبرى‏ ،‏ كامل بهائى، ناشر: مرتضوى‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1383 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.شبهاى پيشاور، ص 828.

 

27-     

 

28-    موفق بن احمد بن محمد مكي خوارزمي ،مناقب خوارزمى،. (چاپ نجف، سال 1385 هجرى)

 

29-     محقق سبزواري‏، شرح الاسماء الحسني‏، ناشر: انتشارات دانشگاه تهران‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1372 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.

 

30-     محمد بن يوسف گنجى شافعى‏،كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ص: 122؛ناشر: دار احياء تراث اهل البيت‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1404 ق‏،نوبت چاپ: دوم.‏

 

31-     محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري ،المستدرك على الصحيحين ،ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت،الطبعة الأولى ، 1411 – 1990،تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا.

 

32-     محمد بن يوسف گنجى شافعى‏،كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ، ناشر: دار احياء تراث اهل البيت‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1404 ق‏،نوبت چاپ: دوم‏.

 

33-     فخرالدين رازى ابوعبدالله محمد بن عمر ،مفاتيح الغيب ناشر: دار احياء التراث العربى‏،مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1420 ق‏،نوبت چاپ: سوم‏، .

 

34-     قاضى نور الله مرعشي‏،احقاق الحق و ازهاق الباطل، ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1409 ق‏،نوبت چاپ: اول‏.

 


 

[1] - سيد محمد موسوي سلطان الواعظين شيرازي ،شبهاى پيشاور، ج1ص 548.ناشر:ناجي جزائري،چاپ اول 1383.

 

[2] -ضحى( 93): 11

 

[3] -. سيد رضى ،نهج البلاغه خطبه سوم ، ناشر: هجر.شبهاى پيشاور،ج1 ص 549

 

[4] -. بقره( 2): 260

 

[5] - محقق سبزواري‏، شرح الاسماء الحسني‏،ص 200 ناشر: انتشارات دانشگاه تهران‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1372 ش‏،نوبت چاپ: اول‏؛ سلطان الواعظين شيرازي‏شبهاي پيشاور در دفاع از حريم تشيع‏ص475،ناشر: دار الكتب الاسلاميه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1379 ش‏،نوبت چاپ: سي و نهم‏.

 

[6] -قصص( 2): 33

 

[7] - شبهاى پيشاور، ص476.

 

[8] -  محمد بن يوسف گنجى شافعى‏،كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ص: 122؛ناشر: دار احياء تراث اهل البيت‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1404 ق‏،نوبت چاپ: دوم.‏ فخرالدين رازى ابوعبدالله محمد بن عمر ،مفاتيح الغيب، ج‏8، ص: 248 ناشر: دار احياء التراث العربى‏،مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1420 ق‏،نوبت چاپ: سوم‏، .

 

[9] - سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي ،ينابيع المودة لذوي القربى ج 2، ص 307 و 298، تحقيق سيد علي جمال اشرف الحسيني، الناشر: دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة: اسوه الطبعة: الاولى تاريخ النشر: 1416 ه‍. ق .ينابيع المودة لذوى القربى، ؛ الامام على عليه السلام، ص 301؛ شبهاى پيشاور، ص 477

 

 

[10] - بقره( 2): 31

 

[11] - توبه( 9): 114

 

[12] -ينابيع المودّة باب 40- مناقب خوارزمى، كفاية الطالب، باب 2 به نقل از : صانعى‏،پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 127-130 232، ناشر: نشر مشعر،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1385 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.

 

[13] - عروسى حويزى عبد على بن جمعه‏،تفسير نور الثقلين ج 4، ص 345؛ ‏،ناشر: انتشارات اسماعيليان‏،مكان چاپ: قم‏سال چاپ: 1415 ق‏،نوبت چاپ: چهارم‏،تحقيق: سيد هاشم رسولى محلاتى.

 

[14] -محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم النيسابوري ،المستدرك على الصحيحين ج 3 ص550و90 ،ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت،الطبعة الأولى ، 1411 – 1990،تحقيق : مصطفى عبد القادر عطا. عليّ بن أحمد بن عبد اللَّه المكي المالكيفصول المهمة،ج1 فصل اول، ص 171؛

 

[15] - ابن مغازلى شافعى‏،مناقب الإمام علي بن أبي طالب عليه السلام‏،ص 58 ناشر: دار الأضواء،مكان چاپ: بيروت‏؛سال چاپ: 1424 ق‏،نوبت چاپ: سوم‏ . ؛ علامه مجلسى‏بحار الانوار،35، ص 30، ح 26؛مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1404 ق‏.رك: اللمعة البيضاء، ص 221؛ الامام على عليه السلام ص 369؛ شبهاى پيشاور، ص 814.

 

[16] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 39 رك:صحيح بخارى 6: 223، مستدرك حاكم 4: 573، مجمع الزوائد 9: 116، شرح الاخبار: 195/ 156. پاره‏اى ديگر از مصادرى كه اين عبارت« انا سيد البشر» در آنها ذكر شده در پاورقى شماره 23 آمده است.

 

[17] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 39 رك:صحيح مسلم 4: 1782/ 2278، سنن ترمزى 5: 587/ 3615، مسند احمد 1: 5 و 1 و 2 و 295 مستدرك حاكم 3: 124، تاريخ كبير تأليف بخارى 7: 400/ 1748، مصابيح السنه 4: 32/ 4462، الفردوس 1: 43/ 104، الشفا 2: 352، تهذيب تاريخ دمشق 7: 240، مجمع الزوائد 10: 376، لسان الميزان 4: 290/ 826، كنز العمال 11، 434/ 3204.

 

[18] - آل عمران، آيه 61.

 

[19] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 40 رك:صحيح مسلم 4: 1871/ 32، سنن ترمزى 5: 638/ 3724، مسند احمد 1: 5 و 1 و 2 و 295، مستدرك حاكم 3: 124، تاريخ كبير تأليف بخارى 7: 400/ 1748، مصابيح السنه 4: 32/ 4462، الفردوس 1: 43/ 104، الشفا 2: 352، تهذيب تاريخ دمشق 7: 240، مجمع الزوائد 10:

 376، لسان الميزان 4: 290/ 826، كنز العمال 11، 434/ 32040.

 

[20] - شيخ مفيد- ترجمه بهار دوست و حسن شمسايي‏،تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص:37- 41 ،ناشر: تاسوعا،

 

[21] - تذكرة الخواص، ص 34.

 

[22] - ابن شهر اشوب ،مناقب آل أبى طالب ج 1، ص 463 ،مطبعة الحيدرية 1376 ه 1956م  نجف .مناقب آل ابيطالب، مناقب خوارزمى، ص 92..

 

[23] - مناقب آل ابيطالب، ج 1. ص 463. مناقب خوارزمى، ص 92.

 

[24] - ذخائرالعقبى، ص 67 و 121.به نقل از: شيعه در اسلام، ص: 205

 

[25] -پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 232

 

[26] - سيد بن طاووس حسنى- ترجمه داوود الهامي‏؛ الطرائف ، ص: 202 ناشر: نويد اسلام‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1374 ش‏،نوبت چاپ: دوم‏.كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ص: .6رك: مستدرك حاكم 3: 127/ 130، اسد الغابة 4: 383، الصواعق المحرقة، 123، الفردوس 5: 316/ 8304، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 2: 185، 190 و 217، الرياض النضرة 3: 122 و 124 و 167، مجمع الزوائد 9: 132 و 133، مناقب ابن مغازلى: 151/ 108، كنز العمل 12: 218.«4».

 

[27] -پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 232

 

[28] -  قاضى نور الله مرعشي‏،احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏6، ص: 436 ص: 226 ج‏2، ص: 487. ناشر: مكتبة آية الله المرعشي النجفي‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1409 ق‏،نوبت چاپ: اول‏. رك: سنن 5: 633/ 3713، مسند احمد 1: 119 و 84 و 152 و 331 و 4: 281 و 368 و 372 و 5: 347 و 366 و 7419، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 1: 19. سيد بن طاووس حسنى- ترجمه داوود الهامي‏الطرائف‏،ناشر: نويد اسلام‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1374 ش‏،نوبت چاپ: دوم‏.

 

[29] - احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏6، ص: 406 رك: مستدرك حاكم 3: 127 و 128، الرياض النضرة 3: 122 و 124 و 167، مجمع الزوائد 9: 133.

 

[30] -  احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏4، ص: 263 ج‏9، ص: 166 ،كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ص: 330 رك: سنن ترمذى 5: 699/ 3870، سنن ابو ماجه 1: 52/ 145، مسند احمد 2: 442 مستدرك حاكم 3: 149.

 

[31] - احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏4، ص: 139 رك: مستدرك حاكم 3: 127/ 130، اسد الغابة 4: 383، الصواعق المحرقة، 123، الفردوس 5: 316/ 8304، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 2: 185، 190 و 217، الرياض النضرة 3: 122 و 124 و 167، مجمع الزوائد 9: 132 و 133، مناقب ابن مغازلى: 151/ 108، كنز العمل 12: 218.«4».

 

[32] -رك: الرياض النضرة 3: 173 و 185، ذخائر العقبى: 86 و 91، مناقب ابن مغازلى: 119 و 327، مجمع الزوائد 10: 367، شرح ابن ابى الحديد 9: 172، العمدة: 119، بشارة المصطفى: 200.

 

[33] - اسماعيل انصارى‏،اسرار آل محمد، ص: 414 ،ناشر: الهادى‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1416 ق‏،نوبت چاپ: اول‏، ‏ رك:الرياض النضرة: 3: 172، ذخائر العقبى: 75 و 86، مناقب خوارزمى: 23 و 208، مقتل الحسين عليه السلام تأليف خوارزمى: 49، شرح ابن ابى الحديد 9: 169.

 

[34] - احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏4، ص: 262 رك: النهاية تأليف جزرى 4: 61، الصواعق المحرقة: 126، مناقب ابن مغازلى: 67، مناقب خوارزمى، 209 و 236، فرائد السمطين 1:  325/ 253 و 254، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 2: 243- 246، شرح ابن ابى الحديد 9: 165، لسان الميزان 3: 247، بشارة المصطفى: 122.

 

[35] - علامه مجلسى ،حق اليقين، ص: 446 ‏،ناشر: انتشارات اسلاميه‏ رك: لسان الميزان 4: 266، المحتضر: 151.

 

[36] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 54 رك:الرياض النضرة 3: 232، ذخائر العقبى: 71، الصواعق المحرقة: 126، مناقب ابن مغازلى: 119/ 156 و 131/ 172 و 289/ 242، مناقب خوارزمى: 31، مقتل الحسين عليه السلام تأليف خوارزمى: 39، فرائد السمطين 1: 292/ 230.

 

[37] -   تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 54 رك: شواهد التنزيل 1: 198/ 256، ينابيع المودة: 102، كافى 1: 141/ 9، تفسير عياشى 2: 18/ 44 و 45، بصائر الدرجات: 515، معانى الاخبار: 59/ 9، مختصر البصائر: 52- 55، مناقب ابن شهر آشوب 3: 233

 

[38] -تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 57 الفردوس 3: 373/ 5130، مقتل الحسين عليه السلام تأليف خوارزمى 1: 66، تفسير البحر المحيط 6: 507، كافى 1: 461/ 10، تهذيب 7: 470/ 90، من لا يحضره الفقيه 3: 393/ 4383، امالى شيخ طوسى 1: 42، مناقب ابن شهر آشوب 2: 181، كشف الغمة 1: 472، بشارة المصطفى: 328، المحضر: 133 و 136.

 

[39] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 58 رك:در المحتضر: 20 مانند اين روايت آمده است.

 

[40] -تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 58 رك:فرائد السمطين 1: 36، ينابيع المودة: 485

 

[41] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 61 رك:الفردوس 3: 62/ 4175، سير اعلام النبلاء 8: 205، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 2: 444- 448، تاريخ بغداد 3: 192 و 7: 421، كنز العمال 11: 625/ 33046، لسان الميزان 3: 166.

 

[42] - تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 61 رك: مستدرك حاكم 3: 124، حلية الاولياء 1: 63 و 38، الصواعق المحرقة:

 122، تاريخ بغداد 11: 89، ذخائر العقبى: 70، زندگى امام على عليه السلام از كتاب تاريخ دمشق 2: 261، شرح ابن ابى الحديد 9: 170، مجمع الزوائد 9: 131، كنز العمال 11، 618/ 330006.

 

[43] -تفضيل امير المؤمنين عليه السلام، ص: 62 رك:الرياض النضرة 3: 198، فضائل الصحابة 2: 564/ 949، المحتضر: 151،

 

[44] - سليمان بن ابراهيم القندوزي الحنفي ،ينابيع المودة لذوي القربى ج3 ص246: سيد علي جمال اشرف الحسيني الناشر: دار الاسوة للطباعة والنشر المطبعة: اسوه الطبعة: الاولى تاريخ النشر: 1416 ه‍. ق . شبهاى پيشاور، ص 650.

 

[45] - سيد هاشم بحرانى‏غاية المرام و حجة الخصام، ج‏2، ص: 215 ناشر: موسسة التاريخ العربي‏،مكان چاپ: بيروت‏،سال چاپ: 1422 ق‏،نوبت چاپ: اول‏.شبهاى‏پيشاور، ص 650« يا فاطمة إنّا أهل بيت أوتينا سبع خصال لم يعطها أحد من الأوّلين قبلنا أو قال الأنبياء و لا يدركها أحد من الآخرين غيرنا نبينا أفضل الأنبياء و هو أبوك و وصينا أفضل الأوصياء و هو بعلك و شهيدنا خير الشهداء و هو حمزة عمك و منا من له جناحان يطير بهما في الجنة حيث يشاء و هو جعفر ابن عمك و منا سبطا هذه الأمة و هما ابناك و منا و الذي نفسي بيده مهدي هذه الأمة».

 

[46] -  غاية المرام و حجة الخصام، ج‏5، ص: 8 شبهاى پيشاور، ص 650« و يملأ الأرض عدلًا كما ملئت جوراً يا فاطمة لا تحزني و لا تبكي فإنّ اللَّه عزّ و جلّ أرحم بك و أرأف عليك منّي و ذلك لمكانك منّي و موقعك من قلبي قد زوجك اللَّه زوجك و هو أعظمهم حسباً و أكرمهم منصباً و أرحمهم بالرعية و أعدلهم بالسوية و أبصرهم بالقضية».  به نقل از :پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 175

 

[47] -  شبهاي پيشاور در دفاع از حريم تشيع، ص: 824

 

[48] -پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 189

 

[49] - پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 190

 

[50] - شبهاى پيشاور، ص 826« في حلال الدنيا حساب و في حرامها عذاب و عقاب».

 

[51] - عماد الدين طبرى‏ ،‏ كامل بهائى، ص: 540  ناشر: مرتضوى‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1383 ش‏،نوبت چاپ: اول‏.شبهاى پيشاور، ص 828.

 

[52] - ابن أبى الحديد ، شرح نهج البلاغه ابن ابى‏الحديد، ج 11، ص 254؛ ناشر: مكتبة آية الله المرعشي‏،مكان چاپ: قم‏،سال چاپ: 1378- 1383 ه ش‏. شبهاى پيشاور، ص 828

 

[53] -  محمد بن يوسف گنجى شافعى‏،كفاية الطالب في علي بن ابي طالب ع، ص: 192 ، ناشر: دار احياء تراث اهل البيت‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: 1404 ق‏،نوبت چاپ: دوم‏.علامه مجلسى ،بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج‏65، ص: 23 ؛ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ناشر: اسلاميه،مكان چاپ: تهران،سال چاپ: مختلف.نوبت چاپ: مكر .شبهاى پيشاور، ص 828

 

[54] - سيد مرتضى فيروز آبادى ،فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج‏2، ص: 33 ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ناشر: اسلاميه،مكان چاپ: تهران

سال چاپ: 1392 ق نوبت چاپ: دوم. شبهاى‏پيشاور، ص 829.

 

[55] - به نقل از:پاسخ به شبهات در شبهاى پيشاور، ص: 189-194

 

[56] - دهر9

              روح الله40 سید علی40 سید محمود40

 Képtalálat a következőre: „‫محمود هاشمی شاه رودی‬‎”Képtalálat a következőre: „‫محمود هاشمی شاه رودی‬‎”Képtalálat a következőre: „‫محمود هاشمی شاه رودی‬‎”Képtalálat a következőre: „‫محمود هاشمی شاه رودی‬‎”Képtalálat a következőre: „‫محمود هاشمی شاه رودی‬‎”     خداوند انشاء الله به رهبر انقلاب سلامتی و طول عمر تا انقلاب حضرت مهدی عنایت فرماید

تحلیل گران او را به عنوان محتمل‌ترین جانشین برای رهبر کنونی تعیین می‌کنند، روس‌ها در این باره به نقل یک خاطره متوسل شده‌اند، خاطرهٔ مجلسی که (به روایت رسانه‌های روسیه) در آن آیت‌الله خامنه‌ای از شاهرودی به عنوان جانشین خود نام برده است.
امامت علی 40روح الله 40 سید علی 40 سید محمود 40 دستور الله 40درگاه الله 40راه انبیاء40مسیر الله 40 مذهب شیعه 40چراغ اسلام 40یاور قرآن 40هدایت دین 40عشق علی 40دین مقدس 40حقیقت دین 40 امام غدیر خم 40عالمان دین40بخاطر حسین 40اسلام دین حق40 دین تشیع 40 مذهب شیعه 40 تسخیر قلوب 40 اصل ولایت40 نصر من الله 40 سید محمود40احکام الله 40هدایت دین 40عظمت ایران 40قرآن و کلام40 مرد تشیع 40



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در چهار شنبه 11 اسفند 1395برچسب:,ساعت 9:3 توسط امیر علی عرفانیان |




الله 18 سلطان 18 جانشین 18 مکتب18 جانشین 18 بدین 18 الله 18+64 دین = 82 امام 82 مهدی 82
جانشین حضر ت محمد ابن عبدالله 110 علی 110 جانشین اصلی آخرین پیامبر الهی 110 خلیفه اول امام واقعی
امشب شب قدرمی باشد23مهدی23رهبر23 طبیب23 الگوی 23جهان اسلام 23جانشینه 23 اصلی23ناب الله23 آئین23ملائک
سنگ کیسه صفرا اگه می خوای نمیری نخور نمکو روغنو شیرینی
قی کردن بهترین دوای جسم میباشد قی کردن از تجمع سنگ در کیسه صفراء جلو گیری می کند وقتی کیسه صفرا پر ش
به ابجد53 صلوات برمحمد53 احمد 53 علی26+27 فاطمه = 53 آل طاها آل یاسین53امام جانشین پیامبر53
شهید 319 اسلام واقعی 319 شهید 319 دین ناب محمد علی 319راه الهی الله 319 شهید 319 فلسفه دین 3319
سردار سلیمانی آیا وقت آن نرسیده تا جنایتکاران را سر جایشان بنشانیم
نام تو اسم اعظم پروردگار است منتخب رسول ابن عم نبی عم یتساءلون عن نباء العظیم الذی هم فیه مختلفون ثم
دین الله اصل اسلام 59 مهدی 59 دین واقعی اسلام 59 دین الله شیعه59 شیعه اصل اسلامه59دین واقعی اسلام59
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟ «ث ، ج ، خ ،ز ، ش ، ظ ،ف»
ظالم عالم مقصر عالم کیست بدبخت عالم کیست مذهب عالم کیست 740اندیشه شیطان740مقصرعمر740
مذهب الله محمد53فاطمه علی53سعادتمند ترین 53اهل بیت پیامبر53احمددین نمونه الله 53 53دین کامل الله 53
چرا هفت حرف در سوره ی حــمــد نیست؟«ث ،ج ،خ ،ز،ش،ظ،ف» قدرت علمی امام مهدی میتواند عرش رابه لرزه درآو
رهبر آسمانی الله 59مهدی 59آخرین امام دین اسلام59 دین الله 34+25 اصل اسلام=59 مهدی59دین واقعی اسلام59
دین۶۴ الله محمدعلی۶۴جانشین محمدعلی۶۴دین۶۴الله محمدعلی۶۴تنها برگزیده دین۶۴نماینده غدیری۶۴ اصحاب یمین
بیماری های سگ مهمترین بیماری سگ میرینه تو خونه بوگندشم میمونه
فرمانده دلاور دین اسلامی 110 علی 110 دین الهی 110ریاضی در قرآن فضائل امام علی از نظر دشمنان امام علی
کشته شدگان بت پرست که به دست با کفایت مولاء علی در جنگها بدر احد خندق تبوک و فتح مکه
کشته شد زهرای اطهر زان سبب گفته در قرآن تمام آیه ها حق با علیست